تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

دلنوشته صوتی

  1. رَعد؛

    صوتی شده دلنوشته [ مبینا قیاسوند ]

    یه داستانِ ترسناک میخوام تعریف کنم که ترسناک‌ بودنش بخاطر واقعی بودنشه! یکی از همین روزای بهارِ زرد بود و سرِ سفره، کنارِ اهالی خونه نشسته بودم که یه اتفاقی افتاد و من خندم گرفت؛ یه طورِ عجیبی! خنده با صدای بلند، قهقهه تا دلِ آسمون... وسطِ همین سرخوشیا یچی خفتم کرد و دستشو گذاشت رو گلوم..نه که...
  2. رَعد؛

    صوتی شده دلنوشته ما بهم قول داده بودیم [ آزیتا خیری ]

    ما بهم قول داده بودیم! انگشت همو محکم فشار داده و قول داده بودیم: عاشق هم بمونیم! حالا اینکه اون سه سال از من کوچیکتر بود اهمیتی نداشت. چیزهای مهمتری هم بود. من مشقاشو می نوشتم و اون نقاشیامو می کشید. بعد با هم می دویدیم تو کوچه و تا خود شب "زو"می کشیدیم. حس خوبی بود؛ اینکه تو راه مدرسه اون سیب...
  3. رَعد؛

    صوتی شده دلنوشته عنان دل | مطهره.س

    ⁦✒️ @ترمـه ⁦? @DiMond ? @SARA_M
بالا