متون و دلنوشته

  1. S

    [تاسیان]

    وقتی بودنِ کسی تمام شد باید پذیرفت که تمام شده، دست و پا زدن فایده ای ندارد. باید بگذاری برود پیِ کار و زندگی‌اش، باید قبول کنی که شبیه خوردن یک نوشیدنی که جایی به انتها می‌رسد، به انتها رسیده. اگر مدام نی را ته لیوان بچسبانی و هورت بکشی جز یک صدای ناموزون اتفاقی نمی افتد، حالا هی هورت بکش، هی...
  2. L

    [اشتیاقی که به دیدار تو دارد دِل من]

    دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟
  3. L

    [بی تفاوت به هر تفاوت]

    آدم‌هایی که هیچوقت حوصله ندارند بیشتر از همه انتظار کشیده‌اند... #ساموئل_بکت
  4. L

    " گلپر سبز قلب زار من "

    حلقه ازدواج رو به خاطر این تو انگشت چهارمه دست چپ میزارن که یک رگ مستقیما از انگشت چهارم به قلب شخص می رسه و اونو " vena amoris " یا رگ عشق میگن!
  5. آناشید

    [دلتنگی]

    شب ها که دلتنگت میشوم از این شانه به آن شانه فقط غَلت میزنم... مثلِ یک ماهىِ جدا شده از دریا باید ببینى جان دادنم را... علی قاضی نظام
  6. L

    [هم رفیقمی و هم عشقمی ]

    گاهی معجزه همان ادم های خوش قلبی هستند که به طور کاملا اتفاقی در مسیرمان قرار می گیرند.
  7. L

    خنده ی من تو عکسِ تو، پیرهنِ منو عطرِ تو

    عشق ساده‌ترین حس دنیاست. تو نگاهم میکنی و من میخندم، و کسی نخواهد فهمید، معنای خنده‌ی مرا …
  8. L

    [زمستانِ امسال]

    تو نیستی اما من برایت چای می‌ریزم چه فرق می‌کند؟ باشی یا نباشی من با تو زندگی می‌کنم |رسول یونان|
  9. L

    [تک خطی های گیسو آرامیس]

    ["(برایم تمام شده ای) "، همانگونه که امید در من?] ✍#گیسو آرامیس
  10. L

    [گیسو پریشان]

    بافتن موهای یک زن را باید به دستان مردی سپرد که عاشقانه دوستش دارد چرا که او بیش از هر کسی در پیچ و تاب آن‌ها جان داده است.. ?
  11. C

    [تک خطی های عاشقانه]

    فرهاد میدونست کوه رو نمیشه کند ولی فقط میخواست از اسمش کناره شیرین یاد شه...
  12. L

    [مَـــــــــردِ مَـــن♡]

    سالها بعد قهرمان فیلم کسی نیست که شهری را از دست هیولای غول پیکر نجات دهد به تنهایی از عجیب ترین زندان ها فرار کند و یا یک تنه ارتشی را حریف باشد… سالها بعد قهرمان قصه کسی است که “جرات” می کند و میان “آدم ها” “عاشق” می شود… نادر ابراهیمی
  13. ن

    [ میچ آلبوم ]

    چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن، زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم ... #میچ_آلبوم
  14. ن

    دلنوشته عباس معروفی | انجمن کافه نویسندگان

    چقدر آهنگ‌های قشنگ در اين دنيا وجود داشت كه من نشنيده بودم، چقدر چهره های زيبا از برابرم گذشتند كه من آن‌ها را نديدم. چقدر روياهای عجيب ديدم كه وقتی از خواب بيدار شدم، هرگز ديگر به يادم نيامد و بوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد كه تا هميشه خودم را نبخشم. زندگی يعنی چه؟ هميشه نصفه نيمه، هميشه...
  15. HOORI

    "دَر آغـــوشِ قـٰـابِ عکــسِ تـَـک نـَـفـَرِه"

    ‏ما دو بیهوده ولی ‏خوب به هم می آیيم...
  16. نازلـی

    [ پیک و نثر ]

    گاهی قهر، گاهی عصبانی، گاهی بی‌اعتنا، تو را نمی‌دانم ولی اگر من بودم، در این دنیای بی‌مهر، کسی که همه‌ی اینها را روی سرش آوار می‌کردم و باز هم تا صدایش می‌کردم می‌گفت: "جانم" را به این آسانی از دست نمی‌دادم... #محمدکریمدرودگر
  17. M

    رخسار سنگ | انجمن کافه نویسندگان

  18. L

    خفقان | انجمن کافه نویسندگان

    شهر از صدا پر است، ولی از سخن تهی... .
  19. K

    ● ادبیات زنانه ●

    ‏من يک زنم ‏و آدم وقتى زن باشد ‏جز آنچه در قلبش دارد ‏همه چيز را فراموش مى‌کند،،،
  20. L

    صبحت به خیر دلبر جان | انجمن کافه نویسندگان

    •|بازم صبح رسید •|صبحی بهتراز صبحای دیگه •|چون امروز یه روز بیشتر •|تورو دوست دارم‍‍..️
عقب
بالا پایین