•○°●| به نام خالق واژگان |●°○•°
مدتیه خیلیهامون میخوایم شعر بگیم، ولی یا نمیدونیم از کجا شروع کنیم، یا فکر میکنیم شعر گفتن فقط با الهام شروع میشه.
من توی این مجموعه پستها میخوام قدمبهقدم چیزهایی رو که خودم یاد گرفتم، با زبون ساده جمعوجور توضیح بدم؛ هم چیزهایی که به زیباییشناسی شعر...
مرثیه ای برای بیابان و برای شهر
۱
زمین، ترحم باران را
در چشمههای کوچک، از یاد برده است
و باد
چراغ قرمز نارنجهای وحشی را
در کوچههای جنگل،
خاموش کرده است
از دور، تپههای پریشان، بیرحمی نهفتۀ ایام را
فریاد میزند
و سوسمارهای طلایی
در حفرههای تنگ
همچون زبان گوشتی خاک
حرف از سیاهبختی با باد...