درود!
این تاپیک جهت گذاشتن عکس شخصیتهای رمان "تاکسیدرمی" ایجاد شده، و به غیر از نویسنده کسی حق ارسال اسپم را ندارد.
خلاصه:
من یه تاکسیدرمیست هستم، کار من گندزداییه!
من میجوشونم، تمیز میکنم، چربیگیری میکنم.
با این وجود چیزی رو از بین نمیبرم؛ فقط از بین رفتهها رو زنده میکنم…...
مرسده لبخندی محو و محترمانه زد، نگاهی به چهرهی بیحالت او انداخت و آرام گفت:
– روحش شاد…
رستمی پلکهایش را نیمه بست، گویی برای لحظهای میان گذشته و حال معلق مانده بود. بعد با لحنی که گرمایش هنوز لایههایی از اندوه در خود داشت، گفت:
– تصمیم گرفتم برای خودم یه کار و کاسبی راه بندازم؛ جایی مثل هتل...