از نظرم خواننده این گروه یک نابغه به تمام معنا بود. بنابراین بدون هیچ مقدمهای سریع گفتم:
ـ فقط بگو کی؟
تینی با هیجان گفت:
ـ فعلاً جایی که برنامه اجرا میشه رو نمیدونم اما الان میخوام به جین زنگ بزنم اون هم مثل تو عاشق این بند هستش. فقط سریعتر همون جای همیشگی باش تا من بیام!
من که تقریباً...
درحالی که از پردۀ کنار تخت فاصله میگرفت صدای قدمهایش بر کفپوش لینولئوم به گوش میرسید.
- صبر کنید. چه چیزی در مورد لباسا وجود داره؟
آنها به عنوان مدرک توقیف شده بودند؛ خم شدم و پرده را کنار زدم.
- من میخوام جان رو ببینم.
هنسن در دید من نبود اما پرستاری را دیدم که به طرفم میآمد؛ چشمانش درشت...