نام کتاب: بعد از درمان
نام نویسنده: دیردره گولد
ژانر: تراژدیک، علمیتخیلی
مترجم: امیراحمد
خلاصه: بعد از درمان( پس از معالجه) اثر دیردره گولد داستان دختری به نام امی را روایت میکند که در دنیایی پسا وبا زندگی میکند. این رمان علمیتخیلی که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده، بر روی زندگی روزمره مردم و...
فصل4
لوئیس
خب، حالا دیگه تو میدونی لوئیس جدید، چطور متولد شد؛ اما من فردای همان شب، به او پشت کردم و برای اولین بار خماری را تجربه کردم، حالت تهوع داشتم و تمام روز را تا ساعت چهار بعد از ظهر بیمار بودم. لحظات خیلی بدی بود؛ من فکر میکردم، طوری به خودم آسیب زدهام که دیگر خوب نمیشوم. من تمام...
او به من حمله خواهد کرد. من به غفلتهایی که در زندگی کردم برکت دادم و خوشحال شدم که میتوانم در باغ تنها بمانم و با سنگریزهها بازی کنم و حشرات را تماشا کنم و به آبی بودن آسمان خیره شوم. گرچه تنهایی، من را به طور طبیعی به وجد آورد؛ اما تمایل من به تفکر، ابتدا با حادثهای برانگیخته شد که به شما...
واقعیت تلخه، اما مردها همیشه همدیگر رو قضاوت بر اساس همون سهگانه ای که بهتون گفتم قضاوت میکنند، برای ما مهمه که کی هستیم، چه شغلی داریم و چه قدر درآمد داریم.
و وقتی سردرگم باشیم نمیتونیم فقط به یک زن اکتفا کنیم و نیمه گمشده خودمون رو پیدا کنیم.
وقتی این ضعف رو توی خودش ببینه حس بدی بهش دست...
درحالی که از پردۀ کنار تخت فاصله میگرفت صدای قدمهایش بر کفپوش لینولئوم به گوش میرسید.
- صبر کنید. چه چیزی در مورد لباسا وجود داره؟
آنها به عنوان مدرک توقیف شده بودند؛ خم شدم و پرده را کنار زدم.
- من میخوام جان رو ببینم.
هنسن در دید من نبود اما پرستاری را دیدم که به طرفم میآمد؛ چشمانش درشت...
او شروع به ادامه دادن صحبت هایش کرد:
ـ این کارت شرکت ما هست که البته یک شرکت قانونی هست. من زمان و مکانی که شما باید در آنجا حاضر شوید را در پشت کارت نوشتم. خواهش میکنم کمی روی پیشنهاد من فکر بکنید، شما قرار نیست تنها باشید دختران دیگر هم قرار هستند که در آنجا باشند. پس فکر نکنم مشکلی برای شما...
پارت ۱۶
نمیدانم چقدر از آخرین سفر شکاریمان گذشته، احتمالا چند روز، اما من حس میکنم. احساس میکنم جریان برق در درون اندام های بدنم سوزش ایجاد می کند و محو می شود. تصاویر بی رحمانه ای از خون را مشاهده میکنم، قرمزیه تابان و محسور کننده، از میان بافت های صورتی روشن در شبکه های پیچیده و پر پیچ و خم...
مُردم.
تازه دارم تجزیه میکنم.
میگویم: حالا تا وقتی که یه تشک جدید تحویل بگیرم با مبل کنار میام.
در حقیقت این از عالی عالیتر است. خب چون من سه ماه پیش روی یک رختخواب نازک و کهنه کف زمین نم زده در اتیوپی میخوابیدم. حداقل در اینجا دسترسی به آب راحت است و لازم نیست اتاق را با دو نفر دیگر...
اعتماد به دیکشنری آنلاین: آفت ترجمه
با گسترش اینترنت همه چیز لفظ آنلاین به خود گرفته و دسترسی به آن بسیار راحت تر شده است. یکی از این موارد دیکشنری هایی است که روزگاری به صورت کتب حجیم در دسترس بودند و هم اکنون در بستر اینترنت قرار گرفته اند. سایت هایی که تحت عنوان دیکشنری آنلاین یا...
_ ونسای عزیزم چرا بهش یه فرصت نمیدی تا بهت نزدیک بشه، اینجوری میتونی بفهمی این عشق به وجود میاد یا نه؟
سری تکون دادم، هیچکس من رو درک نمیکرد.
ماشین جلوی رستوران بزرگ و مجللی متوقف شد و با یه نگاه سرسری میتونستی بفهمی این رستوران معروف ۵ ستاره است.
خانم کوهن ذوق زده گفت:
- این رستوران مورد...