حدیث پورحسن

  1. HADIS.HPF

    در حال تایپ رمان تاکسیدرمی | نویسنده hadis hpf

    لبخند غمگینی زدم و گفتم: روحش شاد… تصمیم گرفتم برای خودم یه کار و کاسبی راه بندازم؛ جایی مثل هتل یونیک، که توی شادی و غم کنار مردم باشه. سری تکون دادم و با دیدن سوال بعد، کمی تردید کردم. خب، سوال بعد؟ خب… یکم خصوصی‌یه! بلند خندید و گفت: اشکالی نداره، بپرس! شما مجردید یا متأهل؟ دست‌هاش رو...
  2. HADIS.HPF

    کمیک ترجمه‌ی وبتون زیر صفر | مترجم hadis hpf

    پایان قسمت دهم❤️ خودتون تصور کنید?
  3. R

    نقد کاربر نقد رمان نابود کرد، نابود شد| Hadis hpf

  4. HADIS.HPF

    کمیک ترجمه وبتون عشق به دشمن | مترجم hadis hpf

    پایان قسمت ۱۲?❤️
عقب
بالا پایین