تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر [~ اشعار شاعران خارجی زبان ~]

  • شروع کننده موضوع Diako
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 3,978
  • پاسخ ها 1,043
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
دوست داشتن
گاهی وقت ها، زندگی ست
همانند سـ*ـینه ای بدون نفس ،
از مرگِ
قلب بدون عشق
آگاه باشی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
دوست داشتن
گاهی وقت ها
سنگین است
به سان
سنگینیِ لیاقت دوست داشته شدن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
و بعضی وقت ها
دوست داشتن
حیاتی دیگر است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
زنده نگه داشتن
کسی درون ات
حتی
با وجود این فاصله های دور ...
اُزدمیر آصاف
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
خدا گفت نه ...
خدا را دیدار کردم
بیرون شهر
جایی که باد و سکون به هم می‌رسند
و تاریکی به نور
دریا به آسمان
صحرا به باران
و زمین به آسمان
بیرون شهر،
خدا را دیدم
به خدا گفتم
لطفی در حقم کن
مرا به گذشته برگردان
بفرست به سیاتل
بگذار بروم کورت کوبین را پیدا کنم
تفنگش را بگیرم
فشنگ‌هاش را بگیرم
با او حرف بزنم
مجبورش کنم بخواهد زندگی کند
به او بگویم همه ما چقدر دوستش داریم
کمکش کنم شهرت و آوازه‌اش را ببیند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
خدا گفت نه
اگر تو را به گذشته برگردانم
اگر واقعا پیداش کنی
فقط از او خواهی پرسید
کمکت می‌کند معامله‌ای کنی؟
وکیل خوبی می‌شناسد؟
می‌تواند کارت را راه بیندازد؟
خدا گفت نه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
به خدا گفتم
لطفی در حقم کن
مرا به گذشته برگردان
بفرست به برلین
بگذار کسی را که هیتلر صدا می‌کنند پیدا کنم
تعقیبش می‌کنم
به زمینش می‌زنم
با تفنگی پرزور
و پر از فشنگ
مغزش را از هم می‌پاشم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
خدا گفت نه
اگر تو را به گذشته برگردانم
گرفتار فرضیه بافی و بگومگو خواهی شد
خواهی گذاشت ترس
کارت را عقب بیندازد، غافلت کند
دنبال دوست و رفیق خواهی گشت
برای خودت دلداده‌ای خواهی گرفت
خدا گفت نه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
به خدا گفتم
لطفی در حقم کن
مرا به گذشته برگردان
بفرست به اورشلیم
بگذار بروم
بگذار بروم مسیح را پیدا کنم
بگذار زمانی که آنها می‌خواهند بکشندش
جانش را نجات بدهم
بگذار از صلیب بیارمش پایین
میخ از تنش بیرون بکشم
زخمش را التیام بدهم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معاونـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
معاونت کل سایت
Jun
16,991
59,568
298
33
gilan
وضعیت پروفایل
چو خدا بُوَد پناهت ، چه خطر بُوَد زِ راهت
خدا گفت نه
اگر بگذارم بروی
آن زمان که با صلیب قدم بر می‌دارد
اگر واقعا پیداش کنی
خیره خیره نگاهش خواهی کرد
زبانت بند خواهد آمد
چشم‌هات نخواهد دید
گوش‌هات نخواهد شنید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا