تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار نیکی فیروزکوهی

  • شروع کننده موضوع Kallinu
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 306
  • پاسخ ها 12
انجمن کافه نویسندگان

می‌ توانستم گیلاسم را تا نیمه از شر*ابِ کهنه پر کنم

می‌ توانستم یکی‌ از آن آهنگ‌های قدیمی‌ را بگذارم

و آرام آرام خم*ارِ نوستالژی روزگارِ خوب شوم

می‌ توانستم پا برهنه

کوچه‌های باریکِ باغ را بدوم

می‌ توانستم دامنم را پر از شکوفه‌های یاس کنم

و م*ست شوم ...

م*ستِ م*ستِ م*ست

اما پشتِ این پنجره، رو به دریا نشستم

و برای تو شعر نوشتم

م*ست شدم ...

م*ستِ م*ستِ م*ست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,479
12,650
219
همیشه آخرین سطر برایش می‌‌نوشتم

"روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد"

می‌ نوشتم

"روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم، که هنوز دوستم داشته باشی‌"

می‌ نوشتم

"در نبودنت به تمام ذرات زندگی‌ کافر شده ام، جز ایمان به بازگشت تو"

امروز برای شما می‌‌نویسم

یقینا آمده است

ولی‌ روزی که من از هراس دیوارها

خانه را که نه

خودم را ترک کرده بودم



| نیکی فیروزکوهی |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,479
12,650
219
همیشه آخرین سطر برایش می‌‌نوشتم
"روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد"
می‌ نوشتم
"روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم، که هنوز دوستم داشته باشی‌"
می‌ نوشتم
"در نبودنت به تمام ذرات زندگی‌ کافر شده ام، جز ایمان به بازگشت تو"
امروز برای شما می‌‌نویسم
یقینا آمده است
ولی‌ روزی که من از هراس دیوارها
خانه را که نه
خودم را ترک کرده بودم

| نیکی فیروزکوهی |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا