- Jun
- 366
- 253
- 63
به نام خدا
علایق و دغدغههای هابرماس از چنان وسعتی برخوردارند که حوزههای متعدی را دربرمی گیرند. ولی دیدگاه او دربارهٔ دین نسبتاً در درون پیکرهٔ پهناور ادبیاتی که آثار هابرماس را بررسی و کشف میکند، مغفول مانده است.
این وضع ممکن است اغلب ناشی از ماهیت انتزاعی و تکنیکی بسیاری از نوشتههای او باشد که درست فهمیده نمیشود و یا ممکن است انعکاسی از تحولات چشمگیری باشد که اخیراً در دیدگاههای او دربارهٔ دین رخ داده است و یا حتی میتواند ناشی از موضع گیری بسیار منفی نویسندگان فلسفه تحلیلی نسبت به فلسفه قارهای هابرماس باشد.
هابرماس پدیدهٔ دین را از نگاه فلسفی بررسی میکند و در تفکرات قبلی و بعدی خود در مورد نقش دین در حوزهٔ عمومی عمدتاً متأثر از فیلسوفان قارهای و به ویژه مکتب فرانکفورت است. زیرا آنها اعتقاد داشتند که موضوعات دینی باید از دیدگاه فلسفی تجزیه و تحلیل شوند.
در مقالهای تحت عنوان “خداپرستی و الحاد” که در کتاب مکتب فرانکفورت پیرامون دین آمده است، هورکهایمر (۲۰۰۵) با صراحت قید میکند که بدون خدا انسان بیهوده میکوشد که معنای مطلق را حفظ کند. بدون رجوع به امری الهی، یک عمل خوب مانند نجات یک انسان که به ناحق اذیت شده است، تمام شکوهاش را از دست میدهد. مرگ خدا همچنین مرگ حقیقت جاودانی است. هابرماس متأخر با یادآوری این جمله در نقد عقلانیت ابزاری غرب، این تفکر را در فلسفه خود مورد توجه قرار داده است.
علایق و دغدغههای هابرماس از چنان وسعتی برخوردارند که حوزههای متعدی را دربرمی گیرند. ولی دیدگاه او دربارهٔ دین نسبتاً در درون پیکرهٔ پهناور ادبیاتی که آثار هابرماس را بررسی و کشف میکند، مغفول مانده است.
این وضع ممکن است اغلب ناشی از ماهیت انتزاعی و تکنیکی بسیاری از نوشتههای او باشد که درست فهمیده نمیشود و یا ممکن است انعکاسی از تحولات چشمگیری باشد که اخیراً در دیدگاههای او دربارهٔ دین رخ داده است و یا حتی میتواند ناشی از موضع گیری بسیار منفی نویسندگان فلسفه تحلیلی نسبت به فلسفه قارهای هابرماس باشد.
هابرماس پدیدهٔ دین را از نگاه فلسفی بررسی میکند و در تفکرات قبلی و بعدی خود در مورد نقش دین در حوزهٔ عمومی عمدتاً متأثر از فیلسوفان قارهای و به ویژه مکتب فرانکفورت است. زیرا آنها اعتقاد داشتند که موضوعات دینی باید از دیدگاه فلسفی تجزیه و تحلیل شوند.
در مقالهای تحت عنوان “خداپرستی و الحاد” که در کتاب مکتب فرانکفورت پیرامون دین آمده است، هورکهایمر (۲۰۰۵) با صراحت قید میکند که بدون خدا انسان بیهوده میکوشد که معنای مطلق را حفظ کند. بدون رجوع به امری الهی، یک عمل خوب مانند نجات یک انسان که به ناحق اذیت شده است، تمام شکوهاش را از دست میدهد. مرگ خدا همچنین مرگ حقیقت جاودانی است. هابرماس متأخر با یادآوری این جمله در نقد عقلانیت ابزاری غرب، این تفکر را در فلسفه خود مورد توجه قرار داده است.
آخرین ویرایش توسط مدیر: