تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی [اِعتِـــرافِ کِتــاب‌خـــوان‌هــــا]

  • شروع کننده موضوع نهنــگ
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 1,163
  • پاسخ ها 44
Nov
1,602
3,769
148
#اعتراف سه
از بچگی کتابخونه دم خونمون میرفتم تو اتاق مطالعه بچه ها کتاب میخوندم
رو میزای صورتی زرد گرد چوبی
سه سال پیش دل کندم از اونجا گفتم زشته برو بزرگسال
رفتم مطالعه بزرگسال پشیمون شدم رفتم اتاق مطالعه بچه ها?
خوبیش اینه هیچکی نیست و نمیاد
با کتابای ار.ال.استاین تو اون اتاق???
#وقتی بزرگ نمیشی
?​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
407
744
103
19
«میان نیرآن»
وضعیت پروفایل
WIN...AWIN
#اعتراف یک

اعتراف می‌کنم کتابی که از همه‌ی کتابام بیشتر دوسش داشتم رو از سر خشم پاره کردم

الان جلدش چسب چسبیه از بس سعی کردم تیکه هاش رو بچسبونم:/
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
407
744
103
19
«میان نیرآن»
وضعیت پروفایل
WIN...AWIN
#اعتراف دو

اعتراف میکنم هر چی کتاب علمی بابام برام میخره رو نمیخونم تنها کاربردشون اینه که برای سلفی گرفتن بذارم زیر گوشیم تا دوربین بهتر نشونم بده: )))))))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Apr
407
744
103
19
«میان نیرآن»
وضعیت پروفایل
WIN...AWIN
# اعتراف سه


اعتراف میکنم اکثر کتاب‌هایی که از پنجاه سال پیش جلد اولشون به چاپ رسیده رو توی کتابخونه‌ام سالم و نو دارمشون?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,471
218
میان ستاره‌ای
اعتراف میکنم که کتابامو انقد می‌خونم که برگه‌هاش کلا چروک و تاخورده میشه انگار از تو دهن هاپو درآوردی و به روایتی جوییده میشه بعد اگه کتابی به این وضع درنیاد حس میکنم حق مطلب رو راجبش ادا نکردم و بهش مدیونم و باید باز بخونمش?
#منهای مدتی که کتابزده شدم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Nov
1,602
3,769
148
#اعتراف چهار
سر خریدن کتاب همیشه دعوامه با همه
همه میگن این همه کتاب داری هنوز نخوندی کتاب نخر
منم به بهونه اینکه میخرم شماهام بخونین میخرم
اخرشم کتابامم به هیچکی نمیدم
(وقتی رو وسیله هات حساسی 994.gif )
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
L

Lidiya

مهمان
اعتراف می کنم این دیالوگ من و خواهرمِ


من: بنظرت اون دنیا هم کتاب وجود داره؟
@parastoo : نمی دونم شاید باشه.
من : اگه نباشه اون دنیا خودکشی می کنم.
@parastoo : یعنی میشه از اون دنیا خودکشی کرد؟ اگه اون دنیا خودکشی کنی چی میشه :/
[من در حال بو*س کردن کتابم]
@parastoo : اونجوری که اونو بو*س میکنی قرآن رو بو*س نمی کنی.
من : کتاب روانشناسیه خب.
@parastoo : خب بده منم بخونم، به لحظه بدتش.
من : نمی خوام گوشه ی برگه هاش تا میشه
@parastoo : نه حواسم هست.
من: باشه ولی بوش نره تو بینی تا
@parastoo : بوش نره تو بینیم؟ انگار ناموسشه.
من : نه آخه بوش خوبه ممکنه تموم بشه :|

 
آخرین ویرایش:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,329
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
#اعتراف ۱
کتابی مثل یک سرزمین عجیب و پر از اسرار و راز هستش تا وقتی که نخونیش درک نمی‌کنی.
گاهی اوقات شخصیت داستان ها را تصور‌ می‌کنی که هیچ گاه فراموش نمیشه.
کتاب خوندن باعث آگاهی میشه اونم از وجه دانایی نه جهالت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا