با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
اممم هول نکنین... .
خب زمانی که بهم احتیاجی نداره.
-قَلَندَر.
زمانی که چایی یا هر چیزی که در خانه است میخواد.
-آهوی من کیه؟
زمانی که میخواد پیش مامان طرفداریش رو بکنم.
-لوازم آرایشی لازم نداری آیا؟
خب بابا به خدا فهمیدم داری اسکلم میکنی لازم به اینهمه زحمت نیستم والا.
بابام خیلی اگر اوضاع نرمال باشه همیشه میگه دخترم!
نیمه نرمال باشه کتی
اوضاع خییییلی خیط باشه با غیظ میگه کتتتتاااااااایون؟؟!! که این اصولا ساعت سه نصفه شب وقتی دچار سو تفاهم راجع به موردی در طول روز شده اتفاق میفته ?????
کوچیک که بودم صدام میزد: سینمای بابا!
چون عینِ گروه دکلمه و تواشیح، می رفتم بالاترین قسمتِ خونه روبه روشون، می ایستادم و هر چی شعر بلد بودم با اَدا و اطوارِ جالب و دیدنی براشون میخوندم.
بزرگتر که شدم هر موقع کارم داشت، اعم از دادن پول تو جیبی، یا خوراکی هایی که برام میخرید تو مسیر، یا اجرایِ هر فرمونِ پدرونه، صدام میزد:
دِتَر؟ (دخترم؟)