آموزش نویسندگی بنویس=)

[TELMA]

165- حواستون به ریزترین جزئیات باشه!

?|× نویسنده‌ای می‌گفت کتابی نوشته که ماجراش در چندسال پیش اتفاق می‌افتاد.
?|× شخصیت داستان از اسلحه‌ای استفاده کرده بود که در زمان داستان اختراع نشده بود!
?|× اون نویسنده گفت چند خواننده سخت‌گیر با اوقات‌تلخی براش نامه نوشتن و بهش اشتباهش رو گفتن. پس حواستون به ریزترین جزئیات باشه!

✏

 

[TELMA]

166- به بهانه شخصیت پردازی شخصیتای عیب‌دار که واقعا جذاب نیستند، خلق نکنید.?

?|× بعضی آدم‌ها انگار زورشون می‌آد حرف بزنن. مثال زیر رو ببینید.

نیما: خوب پارسا چه خبر؟ چه جوری می‌گذره؟
پارسا: مـی‌گذره.
نیما: سر یه کار خوب مشغولی دیگه؟
پارسا: آره.
نیما: خانواده چطورن؟
پارسا: خوبن.
نیما: امسال می‌ری تعطیلات؟
پارسا: اِی.

?|× این آدم با تک‌کلمه‌هایی که جواب می‌ده زحمت زیادی برای شخصیت‌پردازی خودش نمی‌کشه!

✏

 

[TELMA]

167- به خواننده زحمت ندید.

?|• خواننده رو مجبور نکنید صحنه رو تصور کنه. توی ذهنش نقاشی بکشید.

?|• نویسنده بهتره هربار که به صحنه‌ی تکراری می‌رسه، باز فضاسازی کنه؛ و خواننده رو مجبور نکنه همه‌چیز رو به یاد بیاره.

?|• البته به شیوه‌ی جدیدی فضاسازی کنه که تکراری و خسته‌کننده نباشه.

 

[TELMA]

168- لازم نیست افکاری رو که شخصیت‌ها بیان کردن، دوباره بنویسید.?

?مثال:

• می‌خوای بری مغازه آکواریوم گرون‌قیمت شروین رو ببینی؟
• آره. می‌خوام مجموعه‌ی اسلحه‌اش رو هم ببینم.

مرد می‌خواست آکواریوم نفیس شروین را ببیند، و بعد نگاهی به مجموعه اسلحه‌اش بیندازد.

|• شاید بهتر باشه به جای این که این‌جور اطلاعات رو تکرار کنید، بنویسید:
«مرد می‌خواست تا حواس شروین پیش آکواریومش است، یک اسلحه از مجموعه‌اش کش برود.»

 

[TELMA]

169- توی نوشتن رمانی که مربوط به زمان‌هایی قبل از زمان حاله دقت کنید.?

?نوشتن این جور رمان‌ها، چندتا مشکل داره:

1) تاریخ چیزیه که مشخصه. نمی‌تونید رمانی بنویسین که توش سوال ماجرا این باشه که آیا صدام به ایران حمله خواهد کرد؟ همه جوابش رو می‌دونن. (مگر این‌که علمی‌تخیلیِ تاریخ جایگزین بنویسید.)

2) ممکنه حواستون نباشه و از چیزهایی نام ببرین که در زمان رمانتون اختراع نشدن.

3) قبلا مردم کارهایی می‌کردن که امروزه با عقل و معیارهای اخلاقی جور در نمیاد.

✏

 

[TELMA]

170- استفاده از اسم‌های مشهور.?

?|• اگر اسمی روی شخصیت بذارید که قبلا اسم آدم مشهوری بوده، ذهن خواننده می‌ره سمت اون آدم مشهور.

?|• مثلا اگه کتابی بخونید که اسم شخصیت اصلیش صدام باشه، احتمال داره ظاهر و رفتارش رو مثل شخصیت صدام حسین تصور کنید.

 

[TELMA]

171- بذارید خواننده هم نقشی در داستان داشته باشه.

?|× قبلا گفتیم که خواننده رو به زحمت نندازید و کاری نکنید که مجسم‌ کردن تک‌تک جزئیات صحنه کار خودش باشه.

?|× ولی دیگه لازم نیست به‌قدری فضاسازی کنید که حوصله‌ی خواننده سر بره.

⛱|× این جمله‌ها رو ببینید: «قایق رها شده، در آب‌های شور غلت می‌خورد و کپه‌ای جلبک‌دریایی از بدنه‌اش آویزان بود. تمساحی خمیازه کشید و به دنبال شکار ماهی رفت؛ آب رودخانه موج برداشت و قایق را به جیرجیر انداخت.»

?|× توی این جمله‌ها کاملا مشخصه در ساحل هستیم. لازمه بگیم ساحل چطور بود و آسمان چه شکل به نظر می‌اومد؟

 

[TELMA]

172- سعی کنین پایان رمان رو تو اولش جا بدید.?

?|× البته نه خیلی ضایع. مثلا ننویسید: «نمی‌دانست عشقش چند روز بعد می‌مرد»

?|× در عوض سعی کنید ماهرانه پایان رو نشون بدید، بدون این که خواننده بفهمه. طوری که بعدا بگه: وای! چطور نفهمیدم؟

 

[TELMA]

173- از صحنه‌های کوتاه و تکه‌تکه زیاد استفاده نکنید.?

?|• این جوری سرعت صحنه‌ها به قدری بالا می‌ره که خواننده گیج می‌شه.
?|• چون نمی‌تونه هر صحنه رو پیش خودش تحلیل و بررسی کنه.

?|• بهتره صحنه‌ها طولانی باشن نه تکه‌تکه.
?|• این‌جور خواننده فرصت بیشتری داره تا به صحنه و نقش اون در داستان فکر کنه.

 

[TELMA]

174- مواظب علامت‌های نگارشی باشید.?

?|• وقتی می‌خواین صحبت‌های یه شخصیت رو مشخص کنین، توی «گیومه» بذارین.
?|• از این علامت استفاده نکنین: "
چون برای زبان فارسی نیست. در فارسی از «گیومه» استفاده می‌کنیم. (می‌تونید - هم بذارید.)
?<• همچنین اگه قراره متن داخل گیومه نقل‌قول باشه، قبل از اون نقل قول : بذارید.