سیّد مجتبیٰ آقابُزرگِ علوی شهرتیافته به آقا بزرگ علوی و بزرگ علوی (۱۳ بهمن ۱۲۸۳، تهران – ۲۸ بهمن ۱۳۷۵، برلین) نویسندهٔواقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی بود که بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگنامهنویسی نیز پرداخت.او را همراه صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
علوی در دهه ۱۹۸۰
سید مجتبی آقابزرگ علوی
۱۳ بهمن ۱۲۸۳
تهران، محله چالهمیدان،
۲۸ بهمن ۱۳۷۵ (۹۳ سال)
برلین، آلمان
گورستان تمپلهوف، برلین
دبیر (۱۳۰۸–۱۳۱۳)، نویسنده،استاد زبان و ادبیات فارسی دردانشگاه هومبولت (۱۹۵۲–۱۹۷۸)
فارسی
ایرانی با تابعیت آلمان شرقی
ایرانی
علوم تربیتی و روانشناسی
دانشگاه مونیخ
واقعگرایی
گیلهمرد، چمدان (۱۹۳۴)، ورقپارههای زندان (۱۹۴۱)، ۵۳ نفر(۱۹۴۲)، چشمهایش (۱۹۵۲)
]فاطمه علوی
گرترود (گیتا)
مانی علوی
پدرش: سید ابوالحسن، مادرش: خدیجه قمر السادات[
تأثیرپذیرفته از
زندگی
بزرگ علوی احتمالاً در بیست سالگی، پیش از نخستین سفرش به آلمان.
بزرگ علوی در ۱۳ بهمن ماه ۱۲۸۳ (سوم فوریه ۱۹۰۴) در تهران متولد شد. پدر او حاج سید ابوالحسن و پدر بزرگش حاج سید محمد صراف نمایندهٔ نخستین دوره مجلس شورای ملی بود. مادر وی نوهٔ آیتالله طباطبایی بود. سید ابوالحسن علوی و همسرش خدیجه قمر السادات که از طرفداران مشروطیت بودند، سه دختر و سه پسر، مجموعاً شش فرزند، داشتند که مجتبی بزرگ فرزند سوم آنان بود. ابوالحسن علوی از اعضای حزب دموکرات ایران بود که این حزب به گواه تاریخ از بدو تشکیل در آغاز مشروطه با نفوذ بیگانگان یعنیانگلیس و روس که در آن زمان چشم طمع به ایران دوخته بودند، مقابله میکرد علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ «با گرایشهای رومانتیکی که در روحیهٔ ایرانی ریشه دارد.» و با نثری که «طنین زیباپرستانهای دارد»، در داستانپردازیهایش به نوآوری گرایش داشت.در بیشتر آثارش، ابتدا گِرِهی هست و حادثهٔ اصلی پیشتر روی دادهاست و راوی، حادثهٔ داستان را بازسازی میکند. این شگرد را اساساً ویژهٔ ادبیات پلیسی میدانند. به سبک واقعگرایی اجتماعی میپرداخت و در داستانهایش به نابسامانیهای اجتماعی روی میآورد؛ شخصیتهای داستانهایش پویا یا مبارز هستند.
علوی در دهه ۱۹۸۰
سید مجتبی آقابزرگ علوی
۱۳ بهمن ۱۲۸۳
تهران، محله چالهمیدان،
۲۸ بهمن ۱۳۷۵ (۹۳ سال)
برلین، آلمان
گورستان تمپلهوف، برلین
دبیر (۱۳۰۸–۱۳۱۳)، نویسنده،استاد زبان و ادبیات فارسی دردانشگاه هومبولت (۱۹۵۲–۱۹۷۸)
فارسی
ایرانی با تابعیت آلمان شرقی
ایرانی
علوم تربیتی و روانشناسی
دانشگاه مونیخ
واقعگرایی
گیلهمرد، چمدان (۱۹۳۴)، ورقپارههای زندان (۱۹۴۱)، ۵۳ نفر(۱۹۴۲)، چشمهایش (۱۹۵۲)
]فاطمه علوی
گرترود (گیتا)
مانی علوی
پدرش: سید ابوالحسن، مادرش: خدیجه قمر السادات[
تأثیرپذیرفته از
- صادق هدایت، زیگموند فروید
- احمد محمود، نسیم خاکسار، علیاشرف درویشیان، جمال میرصادقی
زندگی
بزرگ علوی احتمالاً در بیست سالگی، پیش از نخستین سفرش به آلمان.
بزرگ علوی در ۱۳ بهمن ماه ۱۲۸۳ (سوم فوریه ۱۹۰۴) در تهران متولد شد. پدر او حاج سید ابوالحسن و پدر بزرگش حاج سید محمد صراف نمایندهٔ نخستین دوره مجلس شورای ملی بود. مادر وی نوهٔ آیتالله طباطبایی بود. سید ابوالحسن علوی و همسرش خدیجه قمر السادات که از طرفداران مشروطیت بودند، سه دختر و سه پسر، مجموعاً شش فرزند، داشتند که مجتبی بزرگ فرزند سوم آنان بود. ابوالحسن علوی از اعضای حزب دموکرات ایران بود که این حزب به گواه تاریخ از بدو تشکیل در آغاز مشروطه با نفوذ بیگانگان یعنیانگلیس و روس که در آن زمان چشم طمع به ایران دوخته بودند، مقابله میکرد علوی همپای صادق هدایت در دگرگونی داستاننویسی ایران تأثیر گذاشت و همانند او به سبک واقعگرایی میپرداخت؛ «با گرایشهای رومانتیکی که در روحیهٔ ایرانی ریشه دارد.» و با نثری که «طنین زیباپرستانهای دارد»، در داستانپردازیهایش به نوآوری گرایش داشت.در بیشتر آثارش، ابتدا گِرِهی هست و حادثهٔ اصلی پیشتر روی دادهاست و راوی، حادثهٔ داستان را بازسازی میکند. این شگرد را اساساً ویژهٔ ادبیات پلیسی میدانند. به سبک واقعگرایی اجتماعی میپرداخت و در داستانهایش به نابسامانیهای اجتماعی روی میآورد؛ شخصیتهای داستانهایش پویا یا مبارز هستند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: