تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

در حال ترجمه ترجمه رمان حبیبتی بکماء | یاسمن بهادری

مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
به نام خدایی که زبان ها را آفرید و بین آنها وجه اشتراک نهاد.


نام رمان: حبیبتی بکماء
ترجمه نام: عشق لال من
نویسنده: محمد السالم
مترجم: یاسمن بهادری
ترجمه از: عربی به فارسی

مقدمه:
رمان‌های عاشقانه در بیشتر موارد شکست مرد را در برابر زن جشن می‌گیرند، در عشق هیچ‌چیز قوی‌تر از تسلط زن نیست.
فقط زن می‌تواند مرد را از پراکندگی او تشخیص دهد، سپس او را جمع کند و به او شکل دهد.
اما چیزی که یک زن می‌خواهد این است که مرد او را دوست داشته باشد.
زن، به نرمی و فقط با یک لبخند می‌تواند باهوش‌ترین و قوی‌ترین مرد روی زمین را مانند یک گربه خانگی در مقابلش به زانو دربیاورد.
 
آخرین ویرایش:
مدیرآزمایشی تالار نویسندگان و ادبیات+مترجم آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
ناظر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مشاور انجمن
ویراستار انجمن
ژورنالیست انجمن
مقام‌دار آزمایشی
تیم کتابخوان
Oct
1,685
8,512
148
بوشهر
وضعیت پروفایل
&PERSPOLIS&
من در اینجا از حادثه‌ای جدید می‌نویسم که با آن می‌توانم احساس خود را رها کنم، من در اینجا یک سخن برایتان می‌گویم و آن را بر روی خط می‌نگارم.
بنگر که من در اینجا ساده‌ترین هستم و کلمات بزرگی از عشق را برایتان می‌نویس و محو شدن کهکشان بدون ادبیات را برایتان ترسیم می‌کنم.
یک رار سرد را افشاء و قبری را حفر کنید تا در آن نوشته‌ها و مقاله‌های گسترده شود تا بدانید در بسیاری از آنها من برای شما جنگیده‌ام.
یک قلم و یک دفترچه متحد شدند، این‌چنین شد که این کتاب برای من به یک تبسم درآمد که با حروف الفبا قابل توصیف نیست.
پس من برای نوشتن خصوصیات خود به یک زبان جدید، خلاق و منحصر به فرد نیاز دارم که در آن خصوصیات فرشتگان پاک و خالص را پیدا خواهید کرد و من می‌دانم که این کتاب روش دیگری از جنون خواهد شد.
عشق من! تو از نوشتن امتناع می‌ورزی چراکه این کلمات پشتیبان روایت تو نیستند اما تو روزی از من عذرخواهی خواهی کرد.
می‌نویسم و پاک می‌کنم، من بیشتر اوقات همراه نوشتن به خاطر عشقی که به تو در قلبم دارم و هنوز در رویاهایم بودنت را احساس میکنم می‌گریم.
مهم نیست که به چه اندازه دلیل شادی در اطراف تو جمع شده باشد و همه‌ی ارواح از آن احساس شادی می‌کنند، مهم این است که روی من هنوز هم مشتاق توست.
 

Who has read this thread (Total: 2) View details

بالا