تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

داستان کوتاه ته مانده‌های بوی بابونه | Shǎndiàn

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan
7
113
28
وهم
به نام خدا
نام داستان: ته مانده‌های بوی بابونه
نویسنده: پرتوِماه
ژانر: اجتماعی
ناظر: @TWCA

تقدیم به خیره کننده‌ی ایهام‌دار:>>>>
خلاصه:
صدای خنده‌های کودکانه، غرغرهای بامزه، وسواس انگشت‌های دستمال به دست، عطر ادویه‌های پخش و پلا، ورق‌های کتاب روی میز، بابونه‌های جا خوش کرده میان گلدان، رد سرخ خون همه را با خود برد. باد میان بلوط‌های آویزان می‌وزید. بابونه‌های خشک میان باد چرخیدند و لا به لای کارتن‌های پخش و پلا گم شدند. برگ‌های خیس خورده در خون بابونه‌ها و ناله‌های گربه میان سکوت خانه می‌پیچید.
صفحات باز کتاب در دستان مرد به سختی ورق خوردند. دیگر از لم*س نوازش‌وار انگشتان لطیف زن و صدای گربه‌ی حنایی اثری نبود.
 
آخرین ویرایش:
برترین سرپرست سال ۱۴۰۲
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری
مدرس انجمن
تیم تگ
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
2,130
7,938
148
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا