گفتگوی آزاد [ حرف آخـر ]

[نازلــی]

یه دوستی داشتم که میگفت: عمیق ترین قسمت تنهایی آدما، اونجاست که از خودشون به خودشون پناه میبرن..

۱۸ اسفند

 

[نازلــی]

سر میروم از خویش از گوشه گوشه فرو میریزم ..
-شمس لنگرودی

۲۸ اسفند ۱۴۰۰

 

[مَـهـوا]

- وقتی همه جوره کنار میای و کسی نمیبینه؛
از همون کنارا بگذر
و برای همیشه برو...!
۱۴۰۰/۱۲/۲۸
??

 

[نازلــی]

تو در کرانه‌ی عالم، درون خویش به یغما فتاده‌ای.
که، ز این هزار هزاران یکی نگفت که بر شانه‌ات
چه می‌گذرد.

- محمد مختاری

۷ اردیبهشت ۱۴۰۱

 

[نازلــی]

تازگی، به رغمِ پُرحرفی ظاهری‌ام، بیش از پیش
کم حرف، بیش از پیش غیراجتماعی شده‌ام؛ به
رغم این نیاز درونی‌ام برای پُرحرف بودن و حتی
میل قابل‌ قبول‌تر انتقال اطلاعات، نمی‌توانم از
لاک خودم بیرون بیایم.

- فرانتس کافکا


۱۱ اردیبهشت۰۱

 

[بریوان]

‌من خیلی بدبخت هستم فری جانم و هیچکس نمی‌داند. حتی خودم هم نمی‌خواهم بدانم. چون وقتی با این مساله روبرو می‌شوم تنها کاری که می‌توانم بکنم این است که خودم را از پنجره پایین بیاندازم.
آه... دارم چرت‌و‌پرت می‌نویسم. پاییز که آمدی با هم صحبت خواهیم کرد. فراموش نکن که زندگی همین است.
‌
‌فروغ فرخزاد
نامه‌ای به فریدون فرخزاد

12 خرداد 1401
19:25

 

[بلوط]

اگر از من بپرسند چگونه غم‌هایت را
اینطور غمناک دوست داری ؟!
جواب قانع کننده ای برایشان نخواهم داشت.
اما شما بدانید ،این احساسات تماما از انسان هایی که روزی بسیار دردناک و فاجعه آور دوستشان داشته ام ،
برایم به جا
مانده اند .

بیست خرداد هزاروچهارصد و یک

 

[بریوان]

بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم که ترک کردن این زندگی برای من در یک ثانیه امکان دارد چون به چیزی دلبستگی ندارم _ آدمی بی‌ریشه هستم. فقط دوست داشتن من است که حفظم می‌کند اما فایده‌اش چیست ...
آه فری جانم! نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را می‌نویسم ، اما دلم گرفته، گرفته و در اینجا خیلی تنها افتاده‌ام، شماها همه رفته‌اید. مادرم همیشه غصه‌دار است و به پدرم فقط می‌شود سلام گفت.

فروغ فرخزاد
نامه‌ای به فریدون فرخزاد

21 خرداد 1401
15:11

 

[بریوان]

_ ‏امیدوارم کسانی که شباهت شخصیتی زیادی به من ندارند، در خوشبختی باشند
و یا لااقل وضع‌شان خیلی بهتر باشد!
چون این اتفاقی‌ست که باید برای کسی که شبیه من نیست بیوفتد.
و لابد چیزهایی که من هم گذرانده‌ام، بلاهایی بوده که باید بر سر آدم‌هایی که شبیه آن‌ها نبوده‌اند؛ می‌آمده... :)

22 خرداد 1401
22:15

 

[نازلــی]

باید رَفت و این لُغت رفتن؛ چقدر سخت است .

- صادق هدایت

۲۸
خرداد
۰۱