- عضویت
- 10/9/20
- ارسال ها
- 1,299
- امتیاز واکنش
- 5,600
- امتیاز
- 148
- محل سکونت
- خلوچلستان
- وضعیت پروفایل
- وَ دَر نَهایَت این مَن هَستَم که غَرق دَر آرامِشَم اَما سیراب نیستَم و باز خواهان آنَم!
یعنی میخوام بگم خوبه حالم دکتر. بیترم خیلی. از پریشب که نشسّیم زیر بارون باهار و آواز خوندیم در رِثای قامت دلبر، بیتریم. هان؟ پاییزه؟ نه بابا باهاره. پاییز کجا بود؟ پاییز اونیه که دلبر بیاد جلو چشممون، اون ور خط موزاییکا، ببینیم دستش تو دست یارشه، دل بِبُریم، ابر شیم بارون بیاد نارنجی بشه دنیا. پاییز نیست که، باهاره هنو، امید داریم. هی یکّه به دو نکن با من. باهاره دکتر. میشینیم بیخ دیوار، تکیه میدیم سرمون رو عقب، راهرو رو بو میکشیم. باقی میگن راهرو بوی بتادین و الکل میده و دوا. واسه ما راهرو بوی دلبر میده. حالیته؟ دلبر بیاد از اون سر راهرو سمت ما، لبخند خوشگله رو بفرسّه سمتمون بشیم پادشاه دنیا از بس که رویین تنیم و گور پدر بیکسی. باز نیشت وازه که؟ دکتری تو؟ کجا درس خوندی؟ یادت ندادن یکی حرف میزنه نخندی؟ حمال. دارو نمیخواد هی قرص قرص. قرص و کوفت. جاش به این یارو پرستار چاقه بگو وقتی ما نشسّیم زیر بارون به خودخوری و ذکر مصیبت، نیاد هی پاپی ما بشه که بیا برو تو سرما میخوری. سرما نمیخورم. گرما نمیخورم. به جون خودت دکتر، حتی دیگه مدتیه غصه نمی خورم. هوا رو میبلعیم، همون هواست که دلبر توش نفس میکشه دیگه. همون نی؟ همونه. هوا رو میدیم بره تو ، بعد یکی میشیم با دلبر. تو گوشمون اون آقا هنرمنده آواز میخونه که این همه عاشق داری، چطو حسودی نکنم؟ مام دلمون میگیره بغض میشیم، شوما که غریبه نیسّی، یه وقتام گریه میکنیم، انگار بچه باشیم و تو بازار بزرگ گم شده باشیم و میون این همه زن چادری، یکیشون ننه ما نباشه. خوبم دکتر. از پریشب که کلهمو کوبیدم به میلههای شوفاژ، خیلی بیتره حالم، سبک طورم. حالا یه طناب قایم کردم زیر تخت، فردا بعد صبونه میخوام برم خودمو آویزون کنم از اون شاخه کلفته هس رو درخت بزرگه. نه که باهاره، درخت مونده بی برگ و بر، خجالت میکشه. از اون ور مام گل بشیم، دلبر گل دوست داره، میاد دیدنمون. نمیاد؟ میاد. خوبم دکتر . برو به سلامت... .
_حمید سلیمی
_حمید سلیمی
آخرین ویرایش توسط مدیر: