تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219
دنیا وفا ندارد!
ای نورِ هردودیده... '

_حافظ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فاصله حاصل یک عمر دویدن ها است
عشق در یک قدمی نرسیدن ها است

این بیابان که تنش حسرت باران دارد
بی گمان ماحصل ریشه بریدن ها است

شاعری رفتگری پشت در لیلی نیست
گوشه ی عزلت و اندوه گزیدن ها است

زندگی حاصل جمع همه ی ماتم هاست
بغض کردن و مدام آه کشیدن ها است

چون سرابی که فقط تشنه ترت می سازد
زل زدن،خیره شدن،هیچ ندیدن ها است

اتفاقا همه ی آنچه که ما می بینیم
لذتش در فقط از دور شنیدن ها است

زندگی مرتع بی مرز طمع ورزی هاست
گاه نشخوار شدن،گاه چریدن ها است

بوم بی قاعده ی زندگی و نقشی پست
خط زدن،حذف شدن،باز کشیدن ها است

گوشه ی یک قفس تنگ گرفتاریم و
کرکسی در صدد لاشه دریدن ها است

دل به بارآوری باغ نباید خوش کرد
چشم بر هم بزنی موعد چیدن ها است

بنیامین پورحسن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
“هیروشیما”ی خسته ام خونی ست
زخمی از ابتذالِ باورتان
روزهای سپیدمان تار است
زیر یوغِ سیاه لشگرتان
تاجران کثیف خونابه !
بو گرفته ست زخمِ بسترتان
سبز بود و زبان سرخی داشت
سرمان در ستیز با سرطـ(تـ)ان
باشد این بار هم به نفع شما!
چند_هیچیم در برابرتان ؟!

***

به همین سادگی نمی میرم
من که در لاکِ خود نمی مانم
بی هوازی , دوزیست , تک سلول
جزیی از سخت پوستانم
من مسیحای کوچکی هستم
زیرِ صدها صلیب مدفونم
جلجتایی پر از “یهودا” ها
من “ویتنامِ” غرق در خونم
ساکتم , مثل بمبِ ساعتی ام
مثل بغضی که مانده در حلقوم
خوابِ تاریخ را می آشوبد
جیغِ زن هایِ “غزه” ی مظلوم
حبس یعنی که زندگی آری!
مثلِ اکسیژنی که در ریه است
تا گذرنامه ی پرستوها
توی دست “عماد مغنیه” است
به تو یک مثنوی بدهکارم
“خاور”ی که “میانه”ی دردی
با همین شاخه های زیتونت
چه به روزم…به روزت آوردی!
گریه کردم زوالِ انسان را
با خدایی که ظاهرا تنهاست
با خدایی که بی گمان هر شب
یادِ دستان “ویکتور خارا” ست
آه! ای عشق منقبض در خشم
زخم زیبای خفته در جانم
پرچمِ سرخِ پرغرورت کو
تا به “کوبانی” ات بکوبانم؟!
ای که روی زمینِ ناهموار
صوفیانه ترین سماع منی
سنگرم را پر از حماسه بکن
تو مقدس ترین دفاع منی
آه! جغرافیای غمگینم
نقطه ی صفرِ مرزیِ انسان
با توام ای مهندس تاریخ!
ای “پرولتاریا”ی تیر و کمان!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,568
219

آن یار طلب کن که تورا باشد و بس
مع*شوقه ی صد هزار کس را چه کنی؟


#ابوسعید_ابوالخیر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا