?بسم الله النور ?
نقد شروع: شروع داستان شما حالت یک مقدمهای پیچ در پیچ و مبهم داشت. آرامش را تزریق میکرد و در عین حال از آخرش میترساند اما این مبهم بودنش بسیار زیبا و جذابش کرده بود. نشان میداد این همه خوشی شاید خوش نماند کمی فضا را مشکوک جلوه میداد و به صورت کلی شروع خوبی داشتید
?نقد نام داستانک :
اگر ماجرای اول را بررسی کنیم. آرزوی یک خانواده خوب و بی دغدغه را در سرکودکی میپروراند که زندگیش نابود شد و به سیاهی روی آورد. گویی سیاهی چون دودی کل خانوادهاش، آرامشش، شادیش و همه چیز را از او گرفت و این آرزو را به یک مورد محال تبدیل کرد. اما سرانجام به آن آرزو رسید و همان زندگی بی دغدغه را به دست آورد با خانوادهای جدید، اگر همان زندگی خوش خواهد ماند نام کمی با متون ناهماهنگی دارد چون این آرزو محال نبود و به ممکن تبدیل شد، اما اگر نه، نام مناسبی است. نام آروزیی دور اما ممکن یا آروزیی در کرانه ابر سفید و..هم نام مناسبی هستند.
?نقد جلد : داستان شما جلدی برای نقد نداشت اما اگر پایان خوش است جلدی متناسب با آن انتخاب کنید مانند خنده در اوج گریه که زیبایی خاصی به داستان شما بدهد.
?نقد از نظر علائم نگارشی :
ایرادات نگارشی زیاد داشتید و هیچ کدام را رعایت نکرده بودید. بدترین ها (نیم فاصله)بدترینها آینده ای (آیندهای) می افتاد(میافتاد) رویا های(رویاهای)
همچنین در یک جا باید ویرگول میگذاشتین که نه گذاشته بودید!
آرام تر(تر و ترین با نیم فاصله جدا باید شوند) بخشی از ایرادات ذکر شد که امیدوارم درست کنید.
?نقد کشمکش داستان (CONFLICT) :
داستان شما در ابتدا آرامشی بود قبل از طوفان. ماجرای معتاد شدن پدری که روزی قهرمان زندگیش بود، فروپاشی خانواده، نابودی همه چیز مقابل چشمانش و حتی تمسخرهای دیگران در مدرسه همه کشمشهای احساسی و ناراحت کننده تاثیر گذاری ایجاد کرده بودند که البته در آخر آرامشی زیبا به وجود خواننده تزریق کرد، گویی باران تمام شد و رنگین کمان نمایان شد. عالی بود!
?نقد فضا سازی
در این بخش احساسات کاملا حس میشد و گویا دقیقا ما نیز این اتفاقات تلخ و شیرین را تجربه میکردیم. شروع بسیار غم آور بود گویی همراه با دخترک داستان میترسیدیم همه چیز بدتر شود و بهتر نشود، یک لحظه آخر همه چیر نورانی شد. احساست به خوبی درک میشدند. اما از نظر توصیف و بیان مکان و فضاسازی مکانی که داستان در آن رخ میداد بسیار ضعیف بودید و مکان را توصیف و فضاسازی نکردید.
?نقد شخصیت پردازی
در این مورد نیز خوب عمل کردید. تقریبا به صورت کامل عسل دخترک داستان را شناختیم فهمیدیم با بقیه از همان ابتدا فرق داشت چگونه رفتاری داشت و خیلی از چیزای دیگر. با پدرش که ابتدا قهرمان و حامیش بود و سپس تبدیل به آدمی دیگر شد نیز آشنا شدیم هرچند رفتار مادرش را چندان نتوانستیم درک کنیم و بفهمیم. کمی دور از تصور بود که مادرش طلاق بگیرد و کودک را هم رها کند و اصلا آن را از پدرش نگیرد این یک مادر بی رحم و بی احساس را نشان میداد. با اخلاق گرم و صمیمی نفس نیز آشنا شدیم و تقریبا در این مورد شما موفق بوده اید.
?نقد دیالوگ(DIALOGUE) :
درواقع شما در داستان چندان دیالوگ نداشتید. از اول فقط ماجرا را با رند تند توضیح میدادید و در آخر با نفس شروع به گفت و گو کرد و خواهرش شد. یعنی از دیالوگ در داستان بسیار کم استفاده شده بود و البته چندان هم تاثیر گذار و خوب نبود. البته کل داستان ممکن بود به صورت دیالوگی باشد که ایشان به پلیش یا هر شخص دیگری میگفتند اما به صورت کلی نقش دیالوگ کم بود.
?نقد زاویه ی دید (POINT OF View) :
در اینجا زاویه دید خود عسل بود و ماجرای زندگیش را بیان میکرد. اتفاقا انتخاب عسل یعنی اول شخص، مناسبتر بود چون از زبان خودش زندگی تلخ و شیرینش بیان میشد درک آن و ارتباط بر قرار کردن با آن موضوعات آسانتر میشد و باورپذیری بالا میرفت و البته تغییر راوی نیز نداشتید. این بخش خوب بود آفرین بر شما.
?نکات کلیدی برای نویسنده ?
1علائم نگارشی رعایت شود
2سعی کنید بیشتر از دیالوگ استفاده کنید و حتی اگر کم استفاده میکنید دیالوگها را پررنگ و قوی جلوه دهید
3سیر داستان را زیاد تند نکنید که نشود با ماجرا ارتباط قویتر گرفت
4باورپذیری آن را بالا ببرید(اکثرا اگر مادری از مرد معتاد طلاق بگیرد کودکش را دادگاه به او میدهد و مادر کودک را میبرد نه اینکه رهایش کند بی خبر مگر اینکه برای مادر هم کودک مهم نباشد)
4متون یک دست باشد. نیمه محاوره و نیمه کتابی نباشد . متون را یک دست کنید
5اگر در داستان آروزی خوبی و خوش بختی و خانواده خوب غیرممکن خواهد بود نام خوبی است در غیر اینصورت بهتر است عوض کنید تا ماجرای داستان را نقص نکند!
6 درخواست جلد بدهید بر اساس همخوانی با متون و ژانر داستان...
?با آرزوی موفقیت ?
منتقد :
@Aras
نویسنده :
@Black_wolf