نتوانست طاقت بیاورد، بدن خیس از خون و مرطوبش را روی سطح براق سُراند؛ باید به منبع نور میرسید.
پاهای شکستهاش را لم*س کرد. از درد فریاد کشید و زانوهایش را صاف کرد. ایستاد و به پشت سرش چشم دوخت. موجود، ناله کنان به سمتش میآمد.
درنگ نکرد، به سمت منبع نور دوید اما هرچه بیشتر به راهش ادامه میداد، انگار فضا بزرگتر میشد. آن قدر بزرگ که گویی نور چندین سال با او فاصله داشت.
نمیتوانست بایستد. صدای غضروفهای دردناک موجودی که به دنبالش میدوید، نزدیک و نزدیکتر میشد.
احساس کرد چیزی موهایش را میکشد. چنگالهای سرد و لزج موجود، پوست سر دختر را لم*س کرد و موهایش را گرفت. جیغ زد و تقلا کرد موهایش را از دست او بیرون بکشد اما چنگالهای موجود در صورتش فرو رفتند و با سوزش آن، دسته ای از موهایش کنده شد.
رد خون از روی صورت چاک خوردهاش پایین چکید و لباس سفیدش را خیس کرد. به محض اینکه موهایش رها شدند روی زمین افتاد اما نایستاد. خزید و سپس شروع به دویدن کرد. این بار سریعتر و سریعتر؛ دردهایش را فراموش کرد و دوید.
نور، نزدیکتر و نزدیکتر میشد. احساس کرد راهی برای رهایی یافته است. قدمهایش را سریعتر کرد اما چند قدم مانده به نور، ناگهان همهچیز خاموش شد. همه صداها و روشناییها از بین رفتند؛
سکوت؛
سکوت؛
و سپس سکوت.
پاهای شکستهاش را لم*س کرد. از درد فریاد کشید و زانوهایش را صاف کرد. ایستاد و به پشت سرش چشم دوخت. موجود، ناله کنان به سمتش میآمد.
درنگ نکرد، به سمت منبع نور دوید اما هرچه بیشتر به راهش ادامه میداد، انگار فضا بزرگتر میشد. آن قدر بزرگ که گویی نور چندین سال با او فاصله داشت.
نمیتوانست بایستد. صدای غضروفهای دردناک موجودی که به دنبالش میدوید، نزدیک و نزدیکتر میشد.
احساس کرد چیزی موهایش را میکشد. چنگالهای سرد و لزج موجود، پوست سر دختر را لم*س کرد و موهایش را گرفت. جیغ زد و تقلا کرد موهایش را از دست او بیرون بکشد اما چنگالهای موجود در صورتش فرو رفتند و با سوزش آن، دسته ای از موهایش کنده شد.
رد خون از روی صورت چاک خوردهاش پایین چکید و لباس سفیدش را خیس کرد. به محض اینکه موهایش رها شدند روی زمین افتاد اما نایستاد. خزید و سپس شروع به دویدن کرد. این بار سریعتر و سریعتر؛ دردهایش را فراموش کرد و دوید.
نور، نزدیکتر و نزدیکتر میشد. احساس کرد راهی برای رهایی یافته است. قدمهایش را سریعتر کرد اما چند قدم مانده به نور، ناگهان همهچیز خاموش شد. همه صداها و روشناییها از بین رفتند؛
سکوت؛
سکوت؛
و سپس سکوت.
آخرین ویرایش: