همگانی [[[دلا دیوانه شو، دیوانگی هم عالمی دارد.]]]]

[Lidiya]

من برای تو بدجوری دیوانه ام...
#گیسو نویس ​

 

[Lidiya]

هیچکدوم از این آهنگا، به اندازه ی صدای تو قشنگ نیست =)
#گیسو نویس ​

 

[نهنــگ]

شاید هم...
ما به دنیا آمده‌ایم تا غم تنها نماند!

[سیاره‌ی رنج]​

 

[هیوم]

کاش کسی تو رو نشناسه...
یا اگر هم بشناسه، دلش رو باهات تقسیم نکنه..


شاید هم...

بیخیالش
#ای‌لی‌ارم??​

 

[Vida.]

گاهی اوقات حرفی برای گفتن نداری
یا به دلیل اینکه ناراحتی
یا خنثی
و یا شاید با نگاه کردن به اطرافت این تصمیم رو گرفتی که حرفی نزنی
اما گاهی اوقات این سکوت ها
تلخ
ناراحت کننده
و بوی دلتنگی میدهند!
شاید سکوت ها جز این ها معنای دیگری هم داشته باشند
اما
سکوت برای من
یعنی تمامی این صفات
برایم فرق ندارد که کسی هست یا نه
برایم فرق ندارد که درک شوم یا نه
دیگر چیزی در این دنیا آنقدر ها برایم اهمیت ندارد
دیگر کنجکاو نیستم
تنها نشسته ام تا ببینم زمانه چگونه میگذرد
البته این هم برایم مهم نیست
تنها برای سرگرم کردن خودم کافیست
تا حرف اضافه ای نزنم!​

 

[هیوم]

و سکوت...

 

[Lidiya]

آدم...
وقتی اشتیاق چیزی رو داره، بدستش نیاره، با مرور زمان
اشتیاقش رو که از دست بده هزار تا بهترش رو هم بیارن دیگه راضی نمیشه... ​

 

[Lidiya]

چند باری خواستم بروم و نیمه راه
باز هم برگشتم.

#دلبستگی ​

 

[Lidiya]

فقط تو مانده ای، برایم...
​

 

[Lidiya]

چه دلنشین؛
شنیدن تعریفِ زیبایی های یک زن، از زبان مع*شوقه اش...
عجیب می چسبد!

#گیسو ارامیس

​