تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

دلنوشته دلنوشته تبسمِ افگار | به قلم ستاره سربی

مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
Negar_1713551827936.png


نام اثر: تبسمِ افگار
نوع اثر: دلنوشته
نویسنده: حمیده‌ح
ژانر: تراژدی، عاشقانه

مقدمه:

تبسم افگار
آنگاه که به تبسمی دلربا، قلبم را فریفتم، دیدگانم را، مجنون‌وار به تبخیر سست شیشه‌های نمناک دوختم. اما زمان، عقربه‌‌های عبوس را در انتهای ابدیت از جنبش بازداشت و من تنها دست به دامان حریرِ رویا، در نهایت‌ زیستن و معلق در حجم بی‌زمانی روحم را به شراره‌های همواره سوزان شیفتگی‌ سپردم و خاکسترش را بر
جسم ناتوانم پاشاندم.
 
آخرین ویرایش:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Dec
133
137
43

°•○°●‌ به نام خالق واژگان ●°○•°


نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!
‌‌


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
‌‌



شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.
‌​


‌‌
پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.


‌‌
پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید



همچنین پس از ارسال 20 پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...


‌‌
اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...


‌‌‌

○● قلمتان سبز و ماندگار●○

| مدیریت تالار ادبیات |

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
تبسم بود، ترنم‌ گشت؛ جان را در‌ تار و پود تن جاری ساخت، میانِ انبوه یاس های باران زده غوغا به‌پا نمود.
تنفس ‌گشت و با دمی گل‌هایی که انعکاس طلوع، غنچه‌هایشان را می شکفت نوازش نمود.
تصور نمود؛ تمام پروانه های بی قرار را در خیال شیرین شکوفه های کمندی آشفته در باد، فرو برد. تکلم نمود و بی اینکه شاعری باشد قافیه ها را به تسخیر درآورد.
تمنا گشت و دیده های ملتمس را سخاوتمندانه به تماشا نشست.
تمسک بود و دستان بی‌قراری که او را می‌جوییدند با دیدگان مس*تی ، به خود خواند.
تولد گشت؛ تنه‌های خشک یخ زده را به جوانه‌های امیدوار برانگیخت.
تشعشع گشت، جرقه‌ای زد و نافذترین پَرتُوان را در ژرفای قلوب شیفته فرونمود.
تلالو نمود، اختران درسپهر پهناورِ تیره‌ی تنهایی، درخشیدند.
تکلم گشت و راز نهفته‌ی چشمان محو سیلاب انتظار را در سیمای واژگان نهان نمود.
تمرد نمود، برگ‌های لجوج را از تن درختان حصار زده جدا نمود و بر جسم باد به رق*ص درآورد.
تعصب شد، بر تنه‌ی درختی که دستان نیلوفران لرزان در گردباد را گرفته بود، مجسم شد.
ناگاه‌...ترحم گشت و باد را تازیانه‌ای نمود بر تن شکوفه‌های بی قرار مجنون‌.
 
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
تبسم، تخیلی غریب گشت، تنها در واپسین ثانیه‌های انتظار، تصویر محوی در موج لرزان آب نقش زد.
تلون گشت؛ میان رنگ های هزاران، فریبی وهم آلود بود.
تمسخر نمود؛ بر تن حباب های زلال، رد زخمی رنگین گشت.
تکبر گشت؛ بر اندوهی شکسته در عمق
از بلندای فریبی نگریست و قهقهه سرداد.
تشعل گشت؛ خرمنی آشفته که در شراره‌های تبی وهم‌گون می سوخت را شعله‌ور نمود.
تبسم؛ تحجر گشت، اشعار سپید‌ پس قافیه‌ها
گم شدند.
تنفر گشت؛ دریچه‌ای که به تماشای نسیم دلنواز
گشوده‌بود به گردبادی از خشم در هم شکست.
تحکم نمود و سیلاب های اشک، قلوب محبوس
را‌ محکوم به حکم ابدیت نمود.
توحش گشت؛ پرندگان کوچک اسیر در انتهای تاریک جنگلی از نوای فریبی، هراسی ابدی را زمزمه کردند.
 
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
و من‌، مجنونی کز پس سرابی تب دار باز تبسمی تلخ را می جویم؛ سرنگون در حضیضی که بازگشتی نخواهد داشت.
و با تنی مجروح، بی هیچ ضمادی رنجی عمیق را در آغو*ش خواهم کشید.
چون تیشه‌ی فرهاد دست به دامان کوهی سنگ دل خواهم‌گشت و از روزنه‌ای که هیچ کورسویی بر آن نمی‌تابید، در حرارت دیدگانی افسون، در قصر فرهاد‌ شعله‌ور خواهم شد.
تمام روز در آرزوی تبسمی دروغین،دیدگانم را خواهم فریفت و به آشفتگی قدومی که خاربن را در آغو*ش می‌کشید نخواهم نگریست؛ گرچه‌ هور هنوز ناباورانه بر دستانم می‌تابید.
 
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
و او،آفتاب بود که پس ابرهای باران زده‌ی مغرب، چشم به راهش بودم، بی‌اینکه از غربت روزهایی که به تاریکی شب می‌پیوست هراسی به دل راه‌دهم.
به راستی در کدامین روز آفتاب به آغو*ش ماه که سال‌هاست داستان‌های انتظارش را تنها برای ستارگان بازگو می‌کند، باز خواهد گشت؟ می‌دانم که هرگز چنین نخواهد شد.
اما تمام دانسته‌هایم را پشت پلک‌هایی امیدوار پنهان نموده‌ام و خیالم را بر تمام وجود داشتن‌های حقیقی‌، حصاری لرزان کرده‌ام.
آری هور بود و در منظومه‌ای نزدیک می‌درخشید و ونوس در برابرش سر فرود می‌آورد، با تبسمی شکوهمند که قبله‌گاه بهرام بود و دیدگان تیر او را می‌ستود.
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
او را بر بال خیال شبانگاهم و در میان اختران معتکف بر حریر تیره‌ی سپهر می‌جوییدم.
بر تن زلال آب که تبسمی زیبا را نقش می‌زد، هر لحظه او را نظاره‌گر بودم.
در نوای عاشقانه‌ی هزار، نغمه‌ای از او می‌جستم.
خیالش تار و پود بود بر تن جامه‌ی حیات و دم را جلا می‌بخشید.

دیدگان بی‌فروغم، آینه‌های زنگار گرفته‌ای بود و تنها قطره‌ی اشکی که از دیدار می‌چکید، غبارش را می‌زدود.
صبحگاه، دیدگانم را ملتمسانه به روی نسیم می‌گشودم تا حدیث عشق به زبان آرد.
لحظه‌ها با یاد حضورش، جان می‌گرفت و روز بهانه‌ای بود که با استشمام شمیم دلنوازش، در آغو*ش لیل می‌آرمید.
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
در انتظار قاصدکان، روزهای بی‌قراری را به گلبرگ‌ها هدیه می‌دادم. دیدگانم رازدار سینه‌ای بودند کز سپیده‌دمان تا انتهای باختران در شوق دیدارش می‌سوختند.
عاقبت قاصدکان سوار بر بال‌های نسیم رخ نمودند‌ و تن رزهای پژمرده‌ای را بوسیدند. تمام وهم‌های شیفتگی پس دردهای ابدی رنگ باخت.
هور را کسوف می‌بلعید و در رنج عمیقی آرام جان می‌سپرد؛ شیرین را خامُشی ابدی از فرهاد می‌گرفت.
گلبرگ‌های کمندی که نسیم کز پیچ و تاب‌اش حیات می‌بخشید، در خزانی مغموم یکی پس از دیگری، در جوار تن بی‌رمقش جان می‌دادند. سیمای دلربایش در چنگال سایه‌های شوم بیماری، می‌پژمرد و تبسمی که ناله هایش را پنهان می‌نمود،میان رخساری رنجور محو می‌گشت.
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
او را اشارتی بود با تبسمی که در شراره‌های فراغش می‌سوختم.
به نوای سازش دورادور، با سر و جان می‌دویدم.
آنگاه که در واپسین لحظه‌ها از شوق دیدارش جانم به ل*ب می‌رسید، شیرین را آرمیده بر بستری رنجور، نظاره‌گر بودم.

نیستی بر شعله‌ی نفس‌های بی‌رمقش تازیانه می‌زد و شمع وجودش به خامُشی می‌گرایید.
دستانم، عریانِ گیسوان پریشانش را نوازش نمود و باران ابصارم بر حریر سیمایش چکید.
دیدگان کم‌فروغش را به روی جان لبریز از تمنایم گشود و بر کویر چین‌ خورده‌ی لبانش تبسمی دلنشین نقش بست.
سر بر بالینش نهادم و آخرین نغمه‌های حیاتش را با اندوه دل و جانم شنیدم .
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
320
2,381
103
تبسم به زمزمه‌ای دلنواز وجودم را در حرارت شیدایی ذوب می‌نمود. شعر دل‌انگیزی بود و در قافیه‌های وصالش رنج ناتوانی‌ام را اندک تسکین می‌داد.
قلبش مالامال از انوار عطرآگین شیفتگی بود که در آن یاد مرا را می‌پروراند و من در اندوه غفلت در عطش دیدار می‌سوختم.
آنگاه که تمام معبرهای این دیار را در پی طبیبان می‌جوییدم و بر دیدگان التماسم تنها مهر ناکامی می‌زدند، دستان لرزانم در هراس طلوع سپید دمی بی او، بر نبض‌های رنجورش بو*سه می‌زد.
مجنون درمانده‌ای بودم که استیصال در تمام روزنه‌های مایوس وجودم رخنه می‌کرد و مع*شوق در برم جان می سپرد.
 

Who has read this thread (Total: 3) View details

بالا