تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
برترین ارسال کننده ماه
Dec
1,893
2,731
133
گاه،دلتنگ بهاری بودنم می شوم؛اگر به گذشته ها بازگردام، بیشتر قدرش را خواهم دانست.
پرندگان مهاجر که کوچ می کنند،به خودم می آیم؛می فهمم که بهاران و تابستان من تمام گشته است.

اما هنوز هم می توانم به آفتاب پاییزی امیدوار بمانم.چیزی حقیقی تر از این نیست که در نومیدی بسی امید است.
انسان هایی که ادعای بهاری بودن را دارند، از پاییز و سپس از زمستانی سخت،گذشته اند.این گذر در زندگی آنها، ارزشمندترین است.
هیچ بهاری بدون زمستان،گلباران نمی شود.از برای بهاری بودن، باید که مقاومت کرد.
افسوس!افسوس که گه گاهی، دل به پاییز می بندم.گمان می کنم که آفتاب رشته ی محکمی برای امیدواری است؛ اما تنها انشعابی از نور است، نوری که تنها می تواند نور امید را به قلب برساند...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
برترین ارسال کننده ماه
Dec
1,893
2,731
133
مهم نیست که در پاییز به سر می برم یا حتی زمستان؛باید قلبم را بهاری نگه دارم.
زندگی بدون داشتن شکوفه های بهار بیش از آنچه که باید، خسته کننده است.
شاید توجه به شکوفه های درون قلب، انسان را جاودانگی می بخشد؛شاید به همین دلیل است که می گویند:انسان باید دلش جوان باشد.
احتمالا این جوانی دل،منشأ گرفته از بهاران درون قلب است.
با اینکه همیشه نمی توان خوب بود، سعی می کنم خوبی هایم را به یاد بیاورم.انسان ها باید گنجینه از خوبی هایشان داشته باشند؛هر زمان که احساس کردند،از آنها دور می شوند، سریع در صندوقچه ی خوبی ها را باز کنند.
بی شک می توان کمی امید هم در صندوق خاطرات باقی گذاشت؛اما کافی نیست.
امید تنها چیزی است که حقیقی بودنش، جلابخش روح است.و اگرنه نظاره گر بودن امید در گذشته چه سودی دارد؟
 
آخرین ویرایش:
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
برترین ارسال کننده ماه
Dec
1,893
2,731
133
دوست دارم، هرزمان که به آینه می نگرم، خود امیدوارم را ببینم.دوست دارم به خودم لبخند بزنم و از خداوند مهربان خویش، تشکر کنم.
افسوس!گاهی از آن من امیدوار به قدری دور می شوم که حتی نوای بازگشتن ، برایم باقی نمی ماند.
اگر می توانستم، تا ابد در لحظه ای خوش و پر امید می ماندم؛اما چنین چیزی غیرممکن است.
آدمی با تجربه ی تاریکی، ارزش لحظات نوربارانش را درک می کند؛این ذات انسان ها است...
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
برترین ارسال کننده ماه
Dec
1,893
2,731
133
باران بهاری را می پسندم.کمکم می کند تا به یاد بیاورم حتی در بهاران هم باران می بارد.زمین بار دیگر مزه ی آب شیرین باران را می چشد؛همانگونه که در پاییز این نوشیدن را تجربه می کند.
بهار من، هنوز هم مملو از شکوفه ها است. این گلباران درون قلب من است؛چون باید باشد، تا مرا از آشفتگی های دنیای بیرونی برهاند.
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
برترین ارسال کننده ماه
Dec
1,893
2,731
133
موسیقی همراه با گل های بهار، دلم را می نوازد. نوازشی از جنس دریای محبت.
شاید همان دریایی که به اقیانوس رویاهای نوازشگر راه دارد.
گاه گمان می کنم، اولین دانه ای که در بهار جوانه زد، از این اقیانوس به قلب ما راه یافته است.
ای کاش می توانستم این دانه هایی از بهار را درون قلب بسیاری از آدم ها بکارم.
همان آدم هایی که در تفکراتشان بهار را تجسم می کنند؛ اما متاسفانه چیزی جز پاییزی طاقت فرسا درون قلب و عقلشان راه نداده اند.
 
آخرین ویرایش:
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
برترین ارسال کننده ماه
Dec
1,893
2,731
133
هر از گاهی چشمانم را می بندم.
از پشت پلک های بسته شده، بهاران را تصور می کنم. اشتباه من همین است. بهار در مقابل من است و من در تب و تاب رویای او.
این اشتباه تنها به من ختم نمی شود.
بهار با التماس زانو می زند، اما هیچکس او را نمی بیند.
متاسفانه هرکس زاویه ی دید خود را هر چقدر که می خواهد درجه بندی کرده است. همانطور که زمستان به نوروز می پیوندد، بی شک نگاه ها نیز تغییر خواهند کرد.
 

Who has read this thread (Total: 3) View details

بالا