تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

دلنوشته دلنوشته قسم نامه| پریسان خاتون کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع خاتون
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 533
  • پاسخ ها 27
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به قاتل آرزوهای‌ام
که بعد ز رفتن‌اش
صندوقچه‌ی رویاهای‌ام را به امانت برد
و ردپای نحسِ خاطره را بر جای گذاشت...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به پروانه‌ی بلورینِ عاشقی
که در عطشِ بودن‌ات...
فراسوی مرگِ احساس را پر زد
و چگونه در سنگرِ سرمای وجودت خُرد شد را؟
نمی‌دانم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به پرنده‌ی شومِ تنهایی
که بر بامِ وجودم لانه کرده!
شاید که بخواهد تو را از من برباید!
و اما او چه می‌داند،
که تو در گوشه‌ای‌ترین گوشه‌ی قلبم
پناه گرفته‌ای؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به آغو*ش سردِ درد
که بعد ز تو
چنان غوطه‌ورش شدم،
گویا او هم چون تو
قصد فرار از دلم را داشته باشد...
و باز من بمانم و شب‌های تاریکِ وهم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به شیشه‌های بخار گرفته‌ی خوشبختی...
که بر آن‌ها چشمان‌ات را حکاکی کردم،
دیدگان‌ات تنهایی‌ام را دیدند
و از برای‌ام دمی اشک ریختند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به قله‌ی بلندِ بدبختی
که بعد ز تو...
فتحش کردم،
غرق در رویای‌ات گشتم
و واقعیتِ نبودت را فریاد زدم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به تیمارستانِ خالیِ خیال
که در یادت به بندم کشیده
و محبوسم نموده!
به گمانم می‌خواهد دیوانه‌ام کند...
و شاید او نمی‌داند من قرن‌هاست
دیوانه‌ی چشمان تو شده‌ام؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
قسم به عطر وجودت...
که شبی نبوده در حوالی‌ام پرسه نزند!
گویا بخواهد هوایی‌ام کند!
و طفلی خبر ندارد عمری است
به بهانه‌ی هم‌نفسیِ با تو
ولگردِ هوای خیابان‌های نگاه‌ات شده‌ام... !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Feb
62
0
53
سنندج
وضعیت پروفایل
درحال فراموشی...
و قسم به یادگاری‌های‌ بر جای مانده‌ از دل‌دادگی‌‌ات
که لحظه‌ای را از یادم غافل نمی‌شوند،
بر نبضِ قلبم بو*سه می‌زنند...
و چرا درد در دهلیز به دهلیز این کلبه‌ی خونین می‌پیچد را...
نمی‌دانم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا