تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

دلنوشته دلنوشته هنگامه دل|^Ms.zand^کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع FAREWELL
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 408
  • پاسخ ها 21
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
سکوت کرده بودم؛ نه نبودن طولانی مدتش را فریاد میزدم، و نه دروغ‌هایش را هوار می‌کشیدم.لال شده بودم.اشک نمیریختم،بغض نمی‌کردم، اما عجیب بود از درونم صدای شکستن می‌آمد؟!
رخم خنثی‌تر از هروقتی، درونم اما چون شِبه شیشه‌ی سنگ خورده‌ای،مدام می‌شکست و فرو میریخت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
اما ای دیرینه یار! هر زمان که فکر کردی به بودنم احتیاج داری کافیست نامم‌‌ را صدا بزنی آنگاه می‌بینی که هنوز هستم و هنوز دوستت میدارم؛
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
نشانه می‌گیرم دستانشان را!چه عاشقانه هم را نگاه می‌کردند!دلم از این نگاه‌های زیبا پر بود.یه زمانی هم این دست‌ها گیسوان من را شانه میزد،یه زمانی هم این چشمان خندان، این چالِ گونه‌های من بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
دگر قلبم بی‌تاب نمیزند و دگر با دیدنت نمی‌ایستد!دگر برای دیدنت وسواسی ندارم و چشمانم نمی‌خندد!دگر شب‌ها را به امید تو سر نمی‌کنم زیرا من دگر قلب ندارم؛ تو قلبم را در دوردست‌ها پنهان کرده‌ای و من چندیست که به دنبال تکه‌های قلبم می‌گردم اما گمانم آنقدر ریز شده‌اند که دگر قابل تماشا نیستند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
سردرگم به دنبال فکری جز تو میگردم،به دنبال عطری که بوی تو را ندهد،به دنبال خنده‌ای که دلیلش تو نباشی و به دنبال قلبی که صاحبش تو نباشی اما باز هم ناامید تر از قبل به اتاقکم باز می‌گردم و به دفتر دلتنگی‌هایم پناه می‌برم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
قلبِ من با هربار دیدن اشک‌هایت مجدد میمیرد و با دیدن خنده‌ات زنده می‌شود.حقیقت دارد!قلب من هنوز هم با تو نفس می‌کشد و متعلق به توست؛ ولی تو نمی‌خواهی صاحب قلب یتیم من باشی و این خودش بهانه‌ایست برای شب بیداری و سرطان قلب؛
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
شب که می‌شود،پرده‌های اتاقم‌ را کنار می‌زنم و با دیدن چراغانی‌هایی که خبر از روشنایی قلبت می‌دهد،بغض گلویم را چنگ میزند؛با دیدن دسته‌گلی که در بین چین‌چین های دامنش پنهان کرده، بغضم سر باز می‌کند و روانه گونه‌هایم می‌شود.
 
آخرین ویرایش:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
دستانم را اسیر دستان قدرتمندت کردی و قدم‌ زدن را مهمان پاهایم.چه عاشقانه می‌نواخت پرنده‌ای که در کنج درخت لانه کرده بود!همه چیز با تو عاشقانه است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
1,267
1,702
168
shadow moon
وضعیت پروفایل
walking Dead
هر قدم که عقب میروم اشکی را برجای میگذارم.رد پاهایم بماند یادگاری که قلب تورا بلرزاند؛ به پرتگاه نزدیک میشوم و لحظه آخر تورا که در مه‌ گمشده‌ای زانو زده‌ای و به او اعتراف عشق میکنی را تماشا میکنم و صدایت پخش میشود که فریاد میزنی:نرو!
خنده تلخی به این ترحم میکنم و چشمانم را میبندم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا