مدیر آزمایشی تالار رمان+ناظر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
نویسنده رسمی
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
برترین مقامدار سال
- Oct
- 676
- 2,264
- 103
- وقتی یه آینه رو میزنی و میشکنی هر چهقدر هم سعی کنی تکههاش رو به هم بند کنی و به هم بچسبونیش اون مثل روز اولش نمیشه حسام! عشق ما مثل یه آینه بود همین که زدیم و شکستیم و باز به هم چسبوندیم از ریخت افتاد. مثل روز اول نمیشه. دیگه حتی ارزش نگاه کردن نداره، به دلت نمینشینه. باید دورش انداخت.
با لحنی دردمند گفت:
- وقتی دیوانهوار چیزی رو دوست داشته باشی، حتی اگه شکسته و خر*اب هم باشه باز هم مثل روز اول دوستش داری و باز هم نگهش میداری و الا چرا باید تکههاش رو به هم بچسبونی؟ خودت هم میدونی همه این اتفاقها از سر دوست داشتن زیاد بود. ما هنوز هم همدیگه رو دوست داریم. همین برای بخشیدن کافی نیست؟
- همیشه دوست داشتن برای بخشیدن کافی نیست. گاهی از سر دوست داشتن زیاده که باعث میشه کسی رو راحت نبخشیم.
"رمان ماه تمام من"
با لحنی دردمند گفت:
- وقتی دیوانهوار چیزی رو دوست داشته باشی، حتی اگه شکسته و خر*اب هم باشه باز هم مثل روز اول دوستش داری و باز هم نگهش میداری و الا چرا باید تکههاش رو به هم بچسبونی؟ خودت هم میدونی همه این اتفاقها از سر دوست داشتن زیاد بود. ما هنوز هم همدیگه رو دوست داریم. همین برای بخشیدن کافی نیست؟
- همیشه دوست داشتن برای بخشیدن کافی نیست. گاهی از سر دوست داشتن زیاده که باعث میشه کسی رو راحت نبخشیم.
"رمان ماه تمام من"
آخرین ویرایش: