با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
مایک: تو پدرم رو زدی؟
فیبی: آره! بابتش متاسفم. من تا حالا با والدین دوست پسرم ملاقات نکرده بودم.
مایک: منظورم اینه که … قبلا با آدما که ملاقات داشتی، درسته؟
جویی: باورم نمی شه راس با خواهر ریچل بیرون بره. وقتی چندلر با خواهرم را*بطه داشت ده سال ازش عصبانی بودم.
چندلر: اون پنج سال پیش بود.
جویی: می دونم، پنج سال دیگه مونده
چندلر: جویی …
جویی: چیه می خوای شش سالش کنی؟