به نام خدا
رمان: بزرگزادهی متواری
نویسنده: ماها کیازاده (pen lady)
خلاصه:
عشق شاهدخت به او لحظه به لحظه بیشتر میشد، دلدادهتر میشد؛ اما زندگی ورق جدیدش را نمایان کرد و فاصلهای طولانی بین آنها انداخت. سرانجام زمانی که شعلههای عشق پدرام قصر را میسوزاند، زمانی که کلمهی متواری کنار اسم شاهدخت قرار گرفت زمانی که عشقی جدیدی در قلب کوچک قُل شاهدخت شکوفه زد او... .
سخنی از نویسنده: این رمان زادهی تخیل منه و هیچ یک از اتفاقات، اشخاص و مکانها واقعی نیست.
برای خواندن جلد دوم حتما جلد اول رو مطالعه کنید. ممنون که با نگاه گرمتون رمانم رو نورانی میکنید.
https://forum.cafewriters.xyz/threads/رمان-بزرگزاده-متواری-pen-lady.35559/
رمان: بزرگزادهی متواری
نویسنده: ماها کیازاده (pen lady)
خلاصه:
عشق شاهدخت به او لحظه به لحظه بیشتر میشد، دلدادهتر میشد؛ اما زندگی ورق جدیدش را نمایان کرد و فاصلهای طولانی بین آنها انداخت. سرانجام زمانی که شعلههای عشق پدرام قصر را میسوزاند، زمانی که کلمهی متواری کنار اسم شاهدخت قرار گرفت زمانی که عشقی جدیدی در قلب کوچک قُل شاهدخت شکوفه زد او... .
سخنی از نویسنده: این رمان زادهی تخیل منه و هیچ یک از اتفاقات، اشخاص و مکانها واقعی نیست.
برای خواندن جلد دوم حتما جلد اول رو مطالعه کنید. ممنون که با نگاه گرمتون رمانم رو نورانی میکنید.
https://forum.cafewriters.xyz/threads/رمان-بزرگزاده-متواری-pen-lady.35559/