دخترک به چهره سپید و خندان جاناتان چشم دوخته و با حالت متأسف برایش سر تکان میدهد. - فکر کنم اگه اسلم رو با خودم میآوردم کارم زودتر راه میافتاد... انگار اشتباه کردم! جان خندهاش را فرو بلعد و ادای آنا را درمیآورد. از اینکه از رقیب همیشگیاش...