L
Lidiya
مهمان
•|• بسم الله الرحمن الرحیم •|•
باعرض سلام.
باتشکر از نقد پذیری شما نویسندهی عزیز.
لازم به ذکر است که:
√ پس از نقد، روی دلنوشتهی شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به حرفها و راهنماییهای منتقد، با درخواستهای نقد بعدی شما، موافقت نخواهد شد!
√ نقدها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبیست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
√ نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید. چرا که تمام تلـاش ما در جهت پیشرفت نویسندههاست.
√ از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری کنید.
لینک دلنوشته:
باعرض سلام.
باتشکر از نقد پذیری شما نویسندهی عزیز.
لازم به ذکر است که:
√ پس از نقد، روی دلنوشتهی شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به حرفها و راهنماییهای منتقد، با درخواستهای نقد بعدی شما، موافقت نخواهد شد!
√ نقدها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبیست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
√ نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید. چرا که تمام تلـاش ما در جهت پیشرفت نویسندههاست.
√ از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری کنید.
لینک دلنوشته:
دلنوشته روزگاری که به تباهی میرفت | خط بنفش کاربر انجمن کافه نویسندگان
بسم الله الرحمن الرحیم نام دلنوشته: روزگاری که به تباهی میرفت ژانر: تراژدی،عاشقانه نام نویسنده: خط بنفش ویرایستار: @رز سیاه بغض اعماق وجودش را چنگ زد و در چشمان دریاییاش طوفانی به پا شد. سیلاب اشک گونههای مخملیاش را تر کرد. فنجان قهوهاش را برداشت به کنار پنجره رفت و غرق شد در تاریکی آفتاب!
forum.cafewriters.xyz
آخرین ویرایش: