تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعرهای دبستانی خاطره انگیز / روستایی . انار

  • شروع کننده موضوع Awrezoo
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 356
  • پاسخ ها 21
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نه یك ، نه ده ، نه صدتا
هزار هزار تا دسته

ستاره توی شبها
چراغ آسمونه
مثل گل و بنفشه
تو باغ آسمونه

یك كمی این طرفتر
ماه قشنگ و زیباست
دلش گرفته امشب
برای اینكه تنهاست


شاعر : علی اصغر نصرتی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
شعر کودکانه آفتاب مهتاب از محمود کیانوش :


آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!


یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز


یکی طلای زرده، یکی نقره سرده


یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید


یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا


آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!





آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!


یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز


یکی طلای زرده، یکی نقره سرده


یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید


یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا


آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!





آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!


یکی روشنی روز، یکی نور شب افروز


یکی طلای زرده، یکی نقره سرده


یکی پرتو خورشید، به روی خاک پاشید


یکی از ماه زیبا، بتابد بر همه جا


آفتاب، مهتاب، چه رنگه؟، چقدر هر دو قشنگه!


محمود کیانوش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
گلچین گیلانی


به یاد شعر های زیبای دوران کودکی





باز باران
با ترانه
با گهر های فراوان
می خورد بر بام خانه
من به پشت شیشه تنها
ایستاده :
در گذرها
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم
یک دوسه گنجشک پرگو
باز هر دم
می پرند این سو و آن سو
می خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان:

کودکی دهساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده
از چرنده
از خزنده
بود جنگل گرم و زنده
آسمان آبی چو دریا
یک دو ابر اینجا و آنجا
چون دل من
روز روشن
بوی جنگل تازه و تر
همچو می مس*تی دهنده
بر درختان می زدی پر
هر کجا زیبا پرنده
برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمایان
چتر نیلوفر درخشان
آفتابی
سنگ ها از آب جسته
از خزه پوشیده تن را
بس وزغ آنجا نشسته
دمبدم در شور و غوغا
رودخانه
با دوصد زیبا ترانه
زیر پاهای درختان
چرخ می زد ... چرخ می زد همچو مستان
چشمه ها چون شیشه های آفتابی
نرم و خوش در جوش و لرزه
توی آنها سنگ ریزه
سرخ و سبز و زرد و آبی
با دوپای کودکانه
می پریدم همچو آهو
می دویدم از سر جو
دور می گشتم زخانه
می پراندم سنگ ریزه
تا دهد بر آب لرزه
بهر چاه و بهر چاله
می شکستم کرده خاله
می کشانیدم به پایین
شاخه های بیدمشکی
دست من می گشت رنگین
از تمشک سرخ و وحشی
می شنیدم از پرنده
داستانهای نهانی
از ل*ب باد وزنده
راز های زندگانی
هرچه می دیدم در آنجا
بود دلکش ، بود زیبا
شاد بودم
می سرودم :

" روز ! ای روز دلارا !
داده ات خورشید رخشان
این چنین رخسار زیبا
ورنه بودی زشت و بی جان !
" این درختان
با همه سبزی و خوبی
گو چه می بودند جز پاهای چوبی
گر نبودی مهر رخشان !

" روز ! ای روز دلارا !
گر دلارایی ست ، از خورشید باشد
ای درخت سبز و زیبا
هرچه زیبایی ست از خورشید باشد ... "

اندک اندک ، رفته رفته ، ابرها گشتند چیره
آسمان گردیده تیره
بسته شد رخساره خورشید رخشان
ریخت باران ، ریخت باران
جنگل از باد گریزان
چرخ ها می زد چو دریا
دانه های گرد باران
پهن می گشتند هر جا
برق چون شمشیر بران
پاره می کرد ابرها را
تندر دیوانه غران
مشت می زد ابرها را
روی برکه مرغ آبی
از میانه ، از کناره
با شتابی
چرخ می زد بی شماره
گیسوی سیمین مه را
شانه می زد دست باران
باد ها با فوت خوانا
می نمودندش پریشان
سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا

بس دلارا بود جنگل
به ! چه زیبا بود جنگل
بس ترانه ، بس فسانه
بس فسانه ، بس ترانه
بس گوارا بود باران
وه! چه زیبا بود باران
می شنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی ،پند های آسمانی

" بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی - خواه تیره ، خواه روشن -
هست زیبا ، هست زیبا ، هست زیبا !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
شعر کودکانه / رنگ روزهای هفته :


هفت تا پرنده با هم تو لونه ای نشستند
مثل روزهای هفته هر یک به رنگی هستند


شنبه به رنگ پائیز همیشه زرد رنگه
یکشنبه رنگ سبزه مثل چمن قشنگه


دوشنبه نارنجیه رنگ قشنگ خورشید
سه شنبه ها بنفشه گل بنفشه خندید


چهارشنبه آبی رنگه به رنگ آب دریا
پنج شنبه رنگ نیلی چون آسمان شبها


جمعه به رنگ قرمز رنگ گلای زیبا
شادی کننید بخندید بازی کنید بچه ها
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
روی انگشت بهار شاپرک می خندد
بال هایش را، باز می کند، می بندد


شاپرک می داند که بهار آمده است
بر سر کوه، نسیم باز چادر زده است


از هوا انگاری بوی گل می بارد
شاپرک در چشمش آسمانی دارد


چشمه می جوشد باز مثل آواز بهار
شاپرک می داند هست آغاز بهار


شاپرک بالش را لحظه ای می بندد
عکس او در چشمه مثل گل می خندد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
شعر کودکانه حمید هنر جو :


آخر قصه چی می‌شه؟


کی می‌ره و کی می‌مونه؟


یه برگ خسته تا کجا


اسیر باد و بارونه؟





به من بگو کی می‌رسه


میوه‌ی کال آرزو؟


واسه‌ یه بارم که شده


حقیقتو بهم بگو





چشمای تو بهم می‌گه


تو تا همیشه زنده‌ای


پر بزن از تو قاب عکس!


بگو هنوز پرنده‌ای ...





اینو ولی خوب می‌دونم


سکوت تو یعنی صدا


بخون دوباره از وطن


چکاوک شهید ما





این روزا باز تازه شده


حرف و حدیث سفرت


دنبال عکس تازه‌ان


روزنامه‌ها از پسرت ...!





عکستو می‌بینم، ولی


عکس تو رفتار می‌کنم


ازت خجالت می‌کشم


خودم رو تکرار می‌کنم





اسم تو اما تا ابد


یه پنجره به بودنه


یه آسمون ساده با


ستاره‌های روشنه





من و تو و یه قاب عکس


بازم سکوت، بازم نگاه


یه شال سبز، یه قمقمه


یه کوله‌پشتی و کلاه





یه ذره خاک و یه پلاک


یه دونه ساعت مچی


آخر قصه چی می‌شه؟


من که نفهمیدم، تو چی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
مریم حیدر زاده :

لالا لالا گل ریحون




دوتا فال و دوتا فنجون


توی فنجون تو لیلی


تو خط فال من مجنون


لالا لالا گل خشخاش


چه نازی داره تو چشماش


پر از نقاشیه خوابت


تو تنها فکر اونا باش


لالا لالا گل پونه


گل خوش رنگ بابونه


دیگه هیچکس تو این دنیا


سر قولش نمیمونه


لالا لالا شبه دیره


بببین ماهو داره میره


هزارتا قصه هم گفتم


چرا خوابت نمیگیره؟؟


لالا لالا گل لاله


نبینم رویاهات کاله


فرشته مثل تو پاکه


فقط فرقش دوتا باله


لالا لالا گل رعنا


میخواد بارون بیاد اینجا


کی گفته تو ازم دوری ؟؟


ببین نزدیکتم حالا


لالا لالا گل پسته


نشی از این روزا خسته


چقد خوابی که میشینه


تو چشمای تو خوشبخته


لالا لالا گل مریم


نشینه تو چشات شبنم


یه عمره من فقط هرشب


واسه تو آرزو کردم


لالا لالا گل پونه


کلاغ آخر رسید خونه


یکی پیدا میشه یه شب


سر هر قولی میمونه


لالا لالا گل زردم


چراغارم خاموش کردم


بخواب که مثل پروانه


خودم دور تو میگردم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
شعر زمستان (کودکانه)








گلوله گلوله برف میاد


سرد هوا زمستونه


سرمای بی حد هوا


تن ادمو می لرزونه


برف که میاد از اسمون


سفید می شه درختچه ها


شادی داره صفا داره


بازی توی پس گو چه ها


وقتی زمستون می رسه


همش بخاری روشنه


باید پوشید لباس گرم


که وقت سر ما خوردنه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
شعر کودکانه - شعر مربوط به تابستان


آمده فصل تابستان


با خورشید فروزان





تیر و مرداد،شهریور


می آیند با تابستان





تابستان گرمِ گرم است


آفتابش داغ و سوزان





اما من دوستش دارم


چون تعطیل است دبستان





تابستان فصل كوشش


تابستان فصل كار است





بر شاخه ی درختان


میوه های آبدار است





میوه ی آبدار و شیرین


نعمت پروردگاراست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
1,610
3,556
133
شعر یک ترانه ی قدیمی و پرخاطره :





بوی عیدی بوی توپ ،بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
با اینا زمستونو سر می کنم
بااینا خستگیمو در می کنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس نا تموم گذاشتن
جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم
بوی باغچه بوی حوض
عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس
توی کوچه گم شدن
توی جوی لا جوردی هو*س یه آبتنی
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگیمو در می کنم





ترانه سرا : شهریار قنبری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا