تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

آموزشی غلط ننویسیم | اختصاصی انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع TELMA
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 301
  • پاسخ ها 23
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
تراز
طراز
تراز: ابزار بنایی و فارسی است که معرب آن طراز است. تراز و ترکیبات آن مانند ترازنامه، هم‌تراز، تراز کردن، ترازو با «ت» نوشته می‌شود.
طراز: حاشیه‌دوزی، ردیف
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
منتها
منتهی
منتها: اما، بااین حال، ولی: با تو می‌آیم، منتها نمی‌مانم.
منتهی: پایان، این خیابان به میدان منتهی می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
خاستن
خواستن
خاستن: بلند شدن و خاستگاه، نوخاسته، برخاستن به همین شکل نوشته می‌شود.
خواستن: اراده و طلب و کلمه‌های درخواست، خواستگار، خواهش، دادخواست و خواسته به همین شکل نوشته می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
خان
خوان
خان: مرحله و خانه در هفت‌خان/ پیشخان: میز بزرگ جلوی دکان/ افزودۀ لقب و رئیس: محمدخان
خوان: سفره (خوان کرم) جزء فعلی به معنی خواننده در پیشخوان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
#استعفا
اين كلمه با فعل كردن به‌كار می‌رود و نه دادن: «يحيی چون پير شد استعفا كرد...»
در قديم با فعل خواستن نيز به‌كار می‌رفته است: «... از خواجه استعفا خواست... »
در قديم معاف خواستن نيز به همين معنی استعمال می‌شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
«نمایانگر»
این ترکیب را در سال‌های اخیر ساخته‌اند و به‌معنای «نشان‌دهنده» به‌کار می‌برند و غلط است، زیرا پسوند «گر» به اسم، اعم از اسم جامد یا اسم مصدر، درمی‌آید و آن را صفت می‌سازد، مانند «آهنگر»، «جلوه‌گر»، «پژوهشگر»، ولی همراه صفت نمی‌آید.
نمایان صفت (از فعل نمودن) است و بنابراین نمی‌تواند به پسوند «گر» ملحق شود. به‌جای این ترکیب می‌توان نشان‌دهنده یا مرادف‌های آن را به‌کار برد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
«مُلا نُقَطی»
نُقَط، به ضمّ اول و فتح دوم، جمع نقطه است و ملا نقطی در استعمال فارسی‌زبانان در وصف کسی گفته می‌شده «که فقط از عهدهٔ خواندن متنی که کلمات آن نقطه‌دار بوده است برمی‌آمده و لذا بر کاتبانی که نقطه‌ها را از قلم می‌انداخته‌اند ایراد می‌گرفته است»، سپس توسّعاً کسی را می‌گویند «که به‌ظاهر کلام بیش از اندازه اهمیت می‌دهد و چه بسا که از معنای آن غافل می‌ماند». این اصطلاح را در تداول معمولاً مُلّا لُغَتی تلفظ می‌کنند و گاهی نیز به همین صورت می‌نویسند و البته غلط است.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
«مُکْفی»
این کلمه در عربی به‌معنای «خوشگذران»است و به‌معنای «بسنده» به‌کار نرفته است. امروزه در فارسی، خاصه در انشای اداری، آن را به‌جای «کافی» به‌کار می‌برند و غلط است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,695
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
«نقطه‌نظر» این ترکیب که ترجمهٔ لفظ به لفظ point de vue فرانسوی یا point of view انگلیسی است در فارسی بی‌معنی است و بهتر است که از استعمال آن پرهیز شود. در قدیم نظرگاه به‌همین معنی بوده است و امروز دیدگاه نیز می‌گویند که درست است:
از نظرگاه است ای مغز وجود
اختلاف مسلم و گبر و یهود (مولوی، مثنوی)
حتی می‌توان نقطه را حذف کرد و نظر را تنها به‌کار برد: «نظر من این است» به‌جای «نقطه‌نظر من این است.»​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا