تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

فریدریش نیچه |آهنگساز نویسنده و فیلسوف

مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
فریدریش ویلهِلم نیچه (به آلمانی: Friedrich Wilhelm Nietzsche) (زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ – درگذشتهٔ ۲۵ اوت ۱۹۰۰) فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعه شناس، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی و استاد لاتین و یونانی بود که آثارش تأثیری عمیق بر فلسفهٔ غرب و تاریخ اندیشهٔ مدرن بر جای گذاشته‌است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
فریدریش نیچه


شناسنامه
[TABLE]
[TR]
[TD][/TD]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
Nietzsche187a.jpg
[/TD]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]نام کامل[/TD][TD]فریدریش ویلهلم نیچه[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]حیطه[/TD][TD]زیبایی‌شناسی، خداناباوری، فلسفه اخلاق،اگزیستانسیالیسم،
متافیزیک، هیچ‌انگاری، هستی‌شناسی، فلسفه تاریخ، شاعری، روان‌شناسی، تراژدی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]دوره[/TD][TD]فلسفه قرن نوزدهم[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]مکتب[/TD][TD]فردگرایی، اگزیستانسیالیسم
پسانوگرایی، پساساختارگرایی
فلسفه قاره‌ای[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]زادروز[/TD][TD]۱۵ اکتبر ۱۸۴۴[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]زادگاه[/TD][TD]روکن، پروس[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]تاریخ مرگ[/TD][TD]۲۵ اوت ۱۹۰۰ (۵۵ سال)[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]محل مرگ[/TD][TD]وایمار، امپراتوری آلمان[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]متأثر از
  • فیودور داستایفسکی، یوهان ولفگانگ فون گوته، آرتور شوپنهاور، رالف والدو امرسون،هراکلیتوس، پارمنیدس، باروخ اسپینوزا، چارلز داروین، میشل دو مونتنی، یوهان گوتفرید هردر،یوهان یواخیم وینکلمان، واگنر، حافظ
[/TD]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]اثرگذار بر
  • زیگموند فروید ،آندره ژید، اروین یالوم، مارتین هایدگر، تئودور آدورنو ،آلبر کامو، ژیل دلوز،میشل فوکو، لئو اشتراوس، کارل گوستاو یونگ، ژان-پل سارتر، ژاک دریدا، اسوالد اشپنگلر،برنارد ویلیامز، راینر ماریا ریلکه
[/TD]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]امضا[/TD][TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
Friedrich Nietzsche Signature.svg
[/TD]
[TD][/TD]
[/TR]
[/TABLE]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
در سال ۱۸۶۹ با ۲۴ سال سن، به کُرسی فیلولوژی کلاسیک در دانشگاه بازل دست یافت که جوان‌ترین فرد در نوع خود در تاریخ این دانشگاه به‌شمار می‌رود. در سال ۱۸۷۹ به خاطر بیماری‌هایی که در تمام طول زندگی با او همراه بود، از سمت خود در دانشگاه بازل کناره‌گیری کرد و دههٔ بعدی زندگانی‌اش را به تکمیل هستهٔ اصلی آثار خود که تا پیش آن به نگارش درآورده بود، اختصاص داد. او بیماری خود را موهبتی می‌داند که باعث زایش افکاری نو در وی شده‌است. در سال ۱۸۸۹ در سن ۴۴ سالگی، قوای ذهنی‌اش را به‌طور کامل از دست داد و دچار فروپاشی کامل ذهنی گردید. او سال‌های باقی‌مانده عمر را تحت مراقبت مادرش (تا زمان مرگ او در سال ۱۸۹۷) و پس از آن خواهرش الیزابت فورستر-نیچه گذراند و سرانجام در سال ۱۹۰۰ در گذشت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
شاکلهٔ اصلی نوشته‌های نیچه از جدل فلسفی، شاعری، نقد فرهنگی و قصه تشکیل شده و در کنار آن به‌طور گسترده‌ای نیز به هنر، لغت‌شناسی، تاریخ، دین و دانش پرداخته شده‌است. نوشته‌های او در عین آنکه سرشار از جملات قصار و گوشه کنایه است، شامل مباحث بسیار دیگری همچوناخلاق، زیبایی‌شناسی، تراژدی، معرفت‌شناسی، خداناباوری و خودآگاهی نیز می‌گردد. بنیان‌های اصلیِ فلسفهٔ او عبارتند از نقدهایی تند علیه حقیقت مطلق در دفاع از منظرگرایی، انگارهٔ «آپولونی و دیونیسی»، نقدهایی تبارشناسانه بر دین و اخلاق مسیحی و نظریه او در این را*بطه تحت عنوان «اخلاق ارباب-برده‌ای»، تصدیق زیبایی‌شناسانهٔ هستی و وجود در واکنش به پدیدهٔ «مرگ خدا» و بحران عمیق هیچ‌انگاری، و تعریف سوژه بشری به عنوان تجلی‌گاه اراده‌های متنازع و در-کشاکش که در مجموع با عنوان «اراده قدرت» شناخته می‌شود.ونیچه در آثار بعدی‌اش مفاهیم تأثیرگذاری همچون «اَبَر-مرد» و «بازگشت جاودان» را مطرح کرد و به‌طور فزاینده‌ای با قدرت‌های خلّاقهٔ فرد به عنوان نیرویی برای غلبه بر پیش‌فرض‌های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و نیل به ارزش‌های نو و سلامتِ زیبایی‌شناسانه درگیر شد و به غور و تفحّص در بابِ آن‌ها پرداخت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
پس از درگذشتِ نیچه، خواهر او الیزابت فورستر-نیچه متصدّی و ویراستار دست‌نوشته‌های او شد و شماری از آثار منتشرنشدهٔ او را جهتِ تطابق با ایدئولوژی ملی‌گرایانهٔ آلمانیِ شخصی‌اش بازنویسی کرد، و در عین حال دیدگاه‌های صریح او را که به روشنی در تضاد با یهودستیزی وملی‌گرایی بودند دچار واگردانی، پیچیدگی و غموض کرد. آثار نیچه در ویراست‌های چاپی الیزابت به فاشیسم و نازیسم ارتباط داده شد،اما شماری از پژوهشگران قرن بیستم چنین خوانشی از آثار نیچه را به چالش کشیدند و ویراست‌های اصلاح‌شدهٔ آثار او به زودی عرضه گردید. اندیشه‌های او در دههٔ ۱۹۶۰ بار دیگر به محبوبیت رسید، و از آن زمان تاکنون تأثیری عمیق بر اندیشمندان حوزه‌های فلسفه (به خصوص مکاتب فلسفه قاره‌ای همچون اگزیستانسیالیسم،پست‌مدرنیسم و پسا-ساختارگرایی)، هنر، ادبیات، روانشناسی و فرهنگ عامه در قرن بیستم و بیست و یکم گذاشته‌است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفهٔ امروزی بر مبنای سؤالات بنیادینی دربارهٔ بنیانارزشها و اخلاق بوده‌است. نوشته‌های وی سبک تازه‌ای در زبان آلمانی محسوب می‌شد؛ نوشته‌هایی بسیار ژرف و پر از ایجاز، آمیخته با افکاری انقلابی که نیچه خود روش نوشتاری خویش را گزین گویی‌ها می‌نامید. یکی از مشهورترین جملات او «خدا مرده‌است» می‌باشد که بحث‌های فراوانی را پدیدآورده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
نیچه در ۱۷ سالگی، سال ۱۸۶۱
او در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ در شهر کوچک روکن واقع در لایپزیک پروس به دنیا آمد. به دلیل مقارنت این روز با روز تولد فریدریش ویلهلم چهارم، پادشاه وقت پروس، که در روز تولد نیچه چهل و پنج ساله می‌شد، پدر او که معلم چند تن از اعضای خاندان سلطنت بود، نام کوچک پادشاه را بر فرزند خود نهاد (نیچه بعدها بخش میانی نام خود ویلهلم را حذف کرد).
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
والدین او کارل لودویگ نیچه (۱۸۴۹–۱۸۱۳) که کشیشی لوتری و سابقاً یک معلم بود و فرانسیسکا نیچه (۱۸۹۷–۱۸۲۶) یک سال پیش از متولد شدن نیچه در سال ۱۸۴۳ ازدواج کردند. آن‌ها صاحب دو فرزند دیگر نیز شدند: الیزابت فورستر-نیچه متولد ۱۸۴۶ و پسری دیگر به نام لودویگ جوزف متولد ۱۸۴۸. وقتی نیچه پنج سال داشت، پدرش بر اثر یک ناخوشی مزمن مغزی درگذشت. شش ماه پس از آن فرزند آخر خانواده لودویگ جوزف در دو سالگی فوت کرد. نیچه پس از آن همراه با خانواده به ناومبورگ نقل مکان کرد. در آنجا با مادربزرگِ مادری و دو عمهٔ مجرد نیچه زندگی می‌کردند. پس از فوت مادربزرگش در سال ۱۸۵۶، به خانهٔ اصلی خود که هم‌اکنون به موزه و مرکز مطالعات نیچه بدل شده‌است نقل مکان کردند. نایجل راجرز و مل تامپسون در کتاب فیلسوفان بدکردار نشان می‌دهند که نیچه دائماً بیمار بوده و سردرد داشته و اگر بر اثر بیماری سفلیس نمی‌مرد، می‌شد نتیجه گرفت که او در هنگام مرگ هنوز پسر بوده‌است. نیچه چند مورد به زنانی مثل لو سالومه و کازیما واگنر ابراز عشق کرده بود اما همه این موارد با تلخی پایان یافت و مخصوصاً خ*یانت لو سالومه و دوستش پل ری به او ضربه بسیار محکمی به او وارد آورد که بیماری او را تشدید کرد. در اواخر عمر نیچه خواهرش از او مراقبت می‌کرد که او هم حداکثر استفاده را از عواید فروش آثار او برد. نیچه در ده سال آخر عمرش عملاً مجنون بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
تحصیلات
او در ابتدا در یک مدرسه پسرانه و پس از آن مدرسه‌ای خصوصی مشغول به تحصیل شد، و در همان‌جا با افراد همچون گستاو کروگ، رادولف واگنر و ویلهلم پیندر که از خانواده‌های بسیار محترم بودند را*بطه دوستی برقرار کرد. در سال ۱۸۵۴ به دبیرستان معروف دوم‌گیمنازیوم (Domgymnasium) در ناومبورگ وارد شد. بعداً به خاطر خدمتی که پدرش به عنوان کشیش به دولت کرده بود، بورسیه تحصیل در مدرسه پفورتا (Pforta) که از شهرتی جهانی برخوردار بود به او پیشنهاد گردید.] او به این مدرسه منتقل گردید و در میانهٔ سال‌های ۱۸۵۸ تا ۱۸۶۴ در آنجا به تحصیل مشغول شد. در همان‌جا با افرادی همچون پائول یاکوب دویسِن و کارل فون گرسدورف دوست شد. او همچنین اوقاتی را به شاعری و نگارش موسیقی می‌گذراند. او تابستان‌ها در ناومبورگ هدایت یک انجمن ادبی و موسیقایی به نام «گرمانیا» (Germania) را بر عهده داشت. نیچه در مدرسه پفورتا توانست بنیه‌ای قوی در چندین زبان - یونانی، لاتین، عبری وفرانسوی - کسب کند و این‌گونه قادر به مطالعهٔ منابع دست اول مهم شود او در این دوران برای نخستین بار دوری از خانواده را در محیط محافظه‌کارانهٔ یک شهر کوچک تجربه کرد.

Nietzsche-21.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
May
446
901
104
«همین حوالی،»
نیچه جوان
نیچه در پفورتا تمایل به دنبال کردن موضوعاتی داشت که معمولاً نامناسب و ناشایست توصیف می‌شدند. در همین دوره، با آثار شاعر تقریباً ناشناختهٔ آن عصر، فریدریش هولدرلین، آشنا شد و از او به عنوان «شاعر محبوب» خویش یاد کرد، و در مقاله‌ای که در باب او نوشت، بیان داشت که این شاعرِ مجنون، آگاهی را به «متعالی‌ترین کمال» خود رسانیده‌است. معلّمی که مقالهٔ نیچه را تصحیح کرد نمرهٔ خوبی به کار او داد، اما از سویی به نیچه توصیه کرد که در آینده، خود را به نویسندگانی سالم‌تر، با بیانی روشن‌تر و البته «آلمانی» تر مشغول کند. او همچنین در این دوره با ارنست اورتلپ که شاعری غیرعادی، کافرکیش و اغلب مس.ت و لم‌یعقل بود آشنا گردید که جسدش چند هفته پس از ملاقات با نیچهٔ جوان در یک آبراهه پیدا شد. احتمالاً او بوده‌است که نیچه را با موسیقی و آثارِ ریچارد واگنر آشنا کرده‌است. شاید تحتِ تأثیر اورتلپ بود که روزی نیچه و یکی از همکلاسانش به نام ریشتر، مس.ت و مخمور به مدرسه بازگشتند و در آن وضعیت با یک معلم روبه‌رو شدند، که همین امر باعث تنزّل نیچه از تراز اوّل بودن در کلاس و مخدوش شدن وجهه‌اش به عنوان یک دانش‌آموز نمونه و کامل گردید.

پس از فارغ‌التحصیلی در سپتامبر ۱۸۶۴، به امید رسیدن به مقام کشیش پروتستان، در دانشگاه بن به تحصیلِ الهیات و فیلولوژی کلاسیک مشغول شد. او و دویسن دوره‌ای کوتاه به عضویت انجمن برادری بوشِن‌شافت (Burschenschaft) در فرانکونی درآمدند. پس از یک ترم تحصیل، نیچه به مطالعات الهیاتی خویش پایان داد و ایمان و اعتقادات مسیحی خویش را رها کرد. در همان دورانِ نگارش مقالهٔ خود با عنوان «سرنوشت و تاریخ» در سال ۱۸۶۲، نیچه استنباط کرده بود که تعالیم بنیادین مسیحیت تحتِ تأثیر پژوهش‌های تاریخی بی‌اعتبار گشته‌است؛ اما از سویی به نظر می‌رسد در همین دوران کتاب «زندگی مسیح» نوشتهٔ داوید اشتراوس نیز بر نیچه جوان تأثیری عمیق بر جای گذاشته‌است. افزون بر این، کتاب «جوهر مسیحیت» نوشتهٔ لودویگ فوئرباخ که در آن نویسنده استدلال کرده‌است که مردم خدا را آفریده‌اند بر نیچه تأثیرگذار بود.در ژوئن ۱۸۶۵، نیچه در نامه‌ای به خواهر شدیداً مذهبیِ خود خبر از رها کردن ایمان مذهبی خویش داد. نیچه در بخشی از این نامه چنین می‌نویسد:



«و این‌گونه راه‌ها از یکدگر جدا افتد: اگر طالب خوشی و آرامش روح هستی، پس ایمان داشته باش. لیک اگر طالب آنی که مُریدِ حقیقت باشی، پس تحقیق و جستجو کن…»
کلیک کنید تا باز شود...


200px-FWNietzscheSiebe.jpg



نیچه، ۱۸۶۹
220px-Nietzsche187b.jpg



نیچه در لباس سربازی ۱۸۶۸
در ۱۷ اوت ۱۸۶۵، بن را ترک کرد و رهسپار دانشگاه لایپزیک شد تا تحت نظر فریدریش ویلهلم ریچل به مطالعه لغت‌شناسی بپردازد. در آنجا بود که با هم‌کلاسیِ خود اروین روده پیوند دوستیِ نزدیکی برقرار کرد. نخستین آثار او در حوزهٔ لغت‌شناسی به‌زودی در همین دوران ظاهر شدند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا