تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۹.نیمکت

نبض می‌زند
طنین گنگ گام‌های من
بر تن خمود و سرد سنگفرش
به آغو*ش می‌کشد
ناله‌های سست برف را

و نیمکت
که تنهایی‌ تن مرا
به دوش می‌کشد
به نجوا خواهد گفت
که کاج‌های تنومند و سبز
نخ می‌کنند
سوزن‌های کوچکشان را
با دوک‌های نازک برف
و گرگ‌های تیز سرما
با دندان‌های منجمد یخ‌زده
هرگز نمی‌درند
جامه‌ی پرشکوه سبزشان را
و من

ایمان آورده‌ام
به آواز نهالان خفته‌ای
که نغمه‌های شعر شکفتن را
در اعماق ژرف خاک
سرداده‌اند
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۰.آواز ماهی‌ها

نگاه می‌کنم
به دوردست‌
به تصویر‌ها‌ی رنگین نقش بسته
بر خیال ناب دیوار
چه سخت نزدیک
و چه دورند
پریشان و اندیشناک می‌نگرم
که چگونه زخم میخ‌ها

بریده‌اند ل*ب‌های
پیرمرد سپید‌موی روی دیوار را
و خندیده‌اند
شکاف‌های پیشانی
به برق درخشنده‌ی چشمانش
که آبستن باران است
و تبلور سیال قطره‌هایش
حکاکی ژرفای دستان او را
خواهد شست
و خاک خواهند‌شد

پوسته‌های شکسته‌ی تنش
همچنان که بودند
بذرها را اما

باد با طمانینه می‌تکاند
از فرق سر بیدها
که مجنون‌وار می‌خرامند

بر دیوارهای سپید پوسیده
بذرها، فریاد می‌زنند
تمام روح تصویر را
تا شکوفه دهد
نهال تقویم روی میز
و آواز سردهند

ماهیان رود نشسته
بر گونه‌های تصویر
و صدا زنند

پیله‌های تنم را
که میل پروانه شدن دارند
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۱.دیوار خیس

تکه‌تکه می‌شوند ابرهای نقره‌گون
آب می‌دهد
سقف مغموم آسمان
و لبخند می‌زنند
چکه‌ها
به من
که شعر می‌کِشم

بر تن دیوار خیس
نگاه می‌کنم
آنسوی دیوار
کنار‌ گودالی گل آلود
آب می‌نوشد
سگی ولگرد
و شاید کمی شعر
به گمانم
سگ‌ها می‌شنوند
صدای نمناک واژگان را
و تکه‌های کوچک ابر

تصویر سگی ولگرد را
بر آسمانی صاف
نقش می‌زنند
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۲.چرخ چکمه‌ها

مردمان سپیدپوش شهر
با مردمک‌های سرخ‌گون خیره‌ای
جامه‌های چاک‌چاک خاک را
بر دهان موش‌های فربه‌ی خدنگ
دیده‌اند
و صدای سوت ممتد قطار
ناله‌های گنگ خروس
و فاژه‌های م*ست صبح را
شنیده‌اند
نفس کشیده‌اند
هوای پیر چرک را
و نوید داده‌اند
به پایان خواهد‌رسید
در انتهای روز
اوهام اذهان افگار
به خواب‌‌های پوشالین آجری
و چشم دوخته‌اند
به خنده‌های محو
که آب می‌شود
زیر چرخ چکمه‌ها

و گام‌های تیز عقربه‌
که گم شدند
در ازدحام‌روز
مردمان
ل*ب برچیده‌اند
و سکوت خورده‌اند
در خانه‌هایی
که قد کشیده‌اند
من اما بازوان خدا را

بر قلب‌‌های پتوس یافته‌ام
که تمام شهر را
به پهنای آفتاب
در آغو*ش کشیده‌اند
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۳.چتر غم

در آسمان صاف قلب من
چترِ تیره‌گون غم
سقوط می‌کند
و باز نمی‌شود
در ارتفاعِ افکار مجروح پست
گیر می‌کند
به دندان‌ تیز حنجره
که سفت گرفته
چکمه‌های بغض را
تکه‌تکه آب می‌شود
تمام خشم من
در صدایی
که ایستاده
بر گلوی نغز آواز

بر تن ترانه‌ای
که من
سروده‌ام

و ناله‌های حزن را
به سخره خوانده‌ام
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۴.روشنای دنج

مردمان شهر
خواب‌‌بودند
نشنیدند
نگفتند
و نخواندند
سرود قطره‌های آب را
مردمان اخم کردند
به آسمان سپیدِ خالی
ز تصویرهای تبخیر
و دارزدند
پرده‌ها‌ی
غبارآلود را
به سقف‌های پوشالی
شگفتا!
کدام نسیم
 فراخواند
قاصدک‌‌را

ز تورهای به دار آویخته
و چگونه قطره‌های آفتاب
گذشت ز روزنه‌ها
و سوار بر بال‌های توری

چنان پاشید
به تصویر گل‌های قالی
که فصل رویش
ز پنجره‌های شهر
آغاز شَوَد
و خورشید
به روشنای کنج
در انتهای خانه‌های دنج
رشک بَرَد
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۵.حباب خواب
درون من جوششی است
کز آن دم مسیحایی‌ام
که بانگ سرمی‌دهد، رهایی مرا
ز آن حباب‌های پوچ خواب
و آن خیال سنگ
که فرهاد می‌زند، تیشه بر تنش
و بر ساحل روان روح من
که جاریست بر شکاف جمجمه

ماهیان نشسته‌اند به روی آب
و پاشیده‌اند فلس‌های رنگ رنگی
به روی امواجِ سرنوشت
و من
روحِ لحظه‌‌ را
به خطِ خوش خواهم سرشت
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۶.دامان‌ رویا
دیدگانِ پلکِ م*ستِ خواب
به دامانِ چینِ رویا دوخته‌اند
ستارگانِ نازکِ خیال
در آغو*ش ماه نشسته‌اند
وام‌دار ز خورشید
در انعکاس سبز نور

درخشان‌ و تبدارتر ز آفتاب
و آسمان صافِ رام را
سکوتِ برقرارِ تیره شب

به محفلِ شبانه خوانده‌است
و من، رنجِ پوچِ این زمین‌ سرد را
به بالشِ نرمِ وهم سپرده‌ام
و در حریرِ اوهامِ نغز من
بو*سه داده‌اند
خنده‌های م*ست آب
بر شکافِ ل*ب‌های جویبار

و آن پرنده‌ای کز اتاق تنگِ خلوتم
در ارتفاعِ قله‌ی سپیدِ تور
به انتهایِ سقف این دیار پرگشود
از سرورِ عمقِ ژرف
در امتدادِ قلب من سرود
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۷.دانه‌های اندوه
دانه‌های اندوه را دفن نموده‌‌ام
بر شکاف نمسار دیوار سرد
و آذین بسته‌ام سقف‌های سپید خامشی را
با انوار کم‌سوی چراغان خسته‌ای
که همگام عقربه‌های خمیده‌‌ی کهن‌سال
بر چشمان مسرور شیفته‌ام، باریده‌اند
و بذرهای آمالم را
بر خاک‌های نرم کاکتوس کوچکی کاشته‌ام
و شکوفه‌های تیز سپید را
با لبان زخمی سرخ بوسیده‌ام

‌و دانسته‌ام در انتها
تمام دیوارهای تیره‌ی خانه‌ام را
سپیدی چیره بر زخم‌های تیز
فاتحانه فراخواهند‌گرفت
و شکوفه‌های بالنده‌ی رجا
آوارهای دردمند حزن را
در درخشندگی رویشی ژرف
به بادهای عبوسِ تیره خواهد سپرد
 
آخرین ویرایش:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
322
3,383
103
۱۸.آوای اشجار
هزار بار، انوار دیدگانِ سرگشته را
به ردپایِ سیالِ روانِ رود، دوخته‌ام
و بر گذارِ زلالِ انگشتانِ آب
وز تنِ عبوس و زخم‌ِ سنگ‌‌‌ریزه، خیره‌مانده‌ام
و آموخته‌ام حلمِ نرمِ عبور، را
هم‌آوازِ سیرِ سبزِ برگ‌هایِ جنبنده‌
و گوش سپرده‌ام بر نوایِ نمناکِ تنفسی سبز

روییده‌ بر تنِ صخره‌هایِ زمختِ سخت
در تلاطمِ جدالِ ماهیانِ رویِ آب

ز تکه‌های رقصانِ بید، بیشه بافته‌ام
و بر فراز شاخسارهای نازکِ لطیف
آشیانِ کلاغ‌‌هایِ تیره‌گون را
به ابرهای سپیدروی، سپرده‌ام
و در ارتفاعِ مسکوتِ کاج‌های اِستاده
ز آوای شورِ اشجار ، م*ست‌نموده‌ام
همچنان که بوته‌هایِ گمنامِ رونده‌ای
ز وجدِ پر فروغِ آفتاب
گریبانِ سفتِ خاک را، چاک‌داده‌اند
 
آخرین ویرایش:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا