تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر مجموعه اشعار چمدانِ پُر تردید | به قلم هادی عباسی

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
دنیای من هم مثل تهرونه
آلوده و دلگیر و وامونده

هر روز آدم‌های تکراری
اما یه مشت مهمون ناخونده

دنیای من هم مثل تهرونه
بین یه برمودای وحشتناک

هر لحظه ترس از لرزشی دیگه
توی صدای ناله ی تیک تاک

دنیای من هم مثل تهرونه
اونقد بزرگه آدماش گم شن

حتی اگه جونم بدی پاشون
بازم برن لیلای مردم شن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
من و تو قربونیِ زمانه ایم
تشنه ی نگاه عادلانه ایم

واسه ی نفس کشیدن تو قفس
هنوز اما دنبال بهانه ایم

اینجا گرگا تو لباس قاضین
بره ها یه عمر اسباب بازین

تو قفس زندونین کبوترا
اما به یه مشت دونه راضین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
بینِ این قناریای توی خواب
این همه ماهی مرده روی آب

من و تو نقشه ی دریا می چینیم
وسطِ بیابون و توی سراب

من و تو قربونی زمانه ایم
زخمی حرفای شاعرانه ایم

بینِ باروت و تفنگ و بوی خون
دنبالِ بو*سه ی عاشقانه ایم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
اینجا بارونو بهونه میکنن
موهای دروغو شونه میکنن

اینجا آزادی یه حرفِ بیخوده
کلاغا هر جایی لونه میکنن

اینجا ما عمریه صاحب خونه ایم
ولی خب،زخمیِ آب و دونه ایم

تو قفس هزارتا کفتر میمیره
هنوزم دنبالِ یه نشونه ایم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
میخوام توی رویا ببینم باهامی
شریکِ یه عمرِ همه لحظه هامی

میخوام توی رویا کنارم بمونی
بگی عاشقم هستی با مهربونی

برم با تو زیرِ نم ناز بارون
کنارت برقصم میونِ خیابون

به هرکی بپرسه بگم زندگیمیه
ته عشق و امید و دیوونگیمه

تو تنها بهونه برا خنده هامی
همین کافیه که تو رویا باهامی

بزار خستگی هات رو دوشم بمونه
خداحافظت چون خدا مهربونه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
عزیزم جنونو ببین تو نگاهم
به من تکیه کن چون برات تکیه گاهم

نبینم برنجی ازین قلب داغون
ازین خواب و رویا میون خیابون

نمیخوام بگن که دلت غرق خونه
دل صاف و پاکت که یه آسمونه

نمیخوام بفهمی که حالم خرابه
که دریای شادیم فقط یه سرابه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
شده دوس داشته باشی که
که زمان نگذره کنار کسی

یک نفر کل زندگیت باشه
که نتونی به زندگیت برسی

کاش میشد تمام عمر منو
بنویسن برای دیدن تو

من دلم تنگ میشه از حالا
خوش بحال لباس تو تن تو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
اسمت هنوزم روی دیواره
پهلوی اون در که دیگه بسته س

من موندم و صدتا سوالی که
این کوچه از پرسیدنش خسته س

من موندم و حس فراموشی
عشقی که مونده روی دستامه

بعد تو دنیامُ اَلَک کردم
چیزی که موند جز تو، کتابامه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
اصلا حواست هست که بارونه؟
کوچه پر از برگای پاییزه
هی لعنتی کوری نمیبینی
اشک داره از چشمام میریزه ؟

آبانه و کوچه پر از پاییز
من با یه هدفون زیرِ بارونم
بی تو دارم قمیشی گوش میدم
بی من کجایی تو، نمیدونم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jun
34
110
33
آبانه و احساس من داغه
چیزی شبیهِ ماه مرداده

فکر رسیدن توی کلهَ اش نیست
اون مرد که از چشمات افتاده

اون مرد که افتاد و ترک ورداشت
احساس پاک و صاف و معصومش

فکر رسیدن نیست این پسر
میفهمی اینو؟ سخته مفهمومش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا