تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مجموعه شعر های کودکانه

Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
قرمز و زرد و آبی

دنبال هم دویدند

مداد رنگی شدند

به دفترم رسیدند

برای من کشیدند

گل‌های رنگارنگی

مامان جونم دید و گفت

چه هدیه قشنگی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
مثل یک انگشتره

نگین داره هزارتا

صبح که بشه، دوباره

گم می‌شه پشت ابرا

ماه سفید و زیبا

تو آسمون نشسته

به دور اون، یه عالم

ستاره حلقه بسته
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
الو مامان کجایی؟

تو راهی یا اداره؟

زودتر بیا، زودتر بیا

چون موقع ناهاره

این جا کنار سفره

منتظرت نشستم

هنوز غذا نخوردم

با اینکه گشنه هستم

زود بیا تا خودم را

برای تو لوس کنم

می خوام که قبل از غذا

صورتتو بــوس کنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
مادربزرگ مهربون

با پارچه های رنگارنگ

دوخته برام عروسکی

با نمک و خیلی قشنگ

یه روسری کرده سرش

پاچین گلدار به تنش

یه عالمه پنبه و پشم

گذاشته توی بدنش

با نخ آبی رو لـ*ـبش

یه خال آبی کاشته او

اسم عروسک منو

مامان گلی گذاشته او
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
دیشب که توفان اومد

پنجره رو به هم زد

باز روی بام خونه

گُرپ گُرپ قدم زد

میون خونه پیچید

صدای خنده هایش

توی اتاق نشستم

ترسیدم از صدایش

صبح همه جای خونه

حسابی ریخت و پاش بود

توفان نبود و امّا

هر جایی، جای پاش بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
ای زنبور طلایی

نیش می‌زنی بلایی

پاشو پاشو بهاره

گل وا شده دوباره

کندو داری تو صحرا

سر می‌زنی به هر جا

پاشو پاشو بهاره

عسل بساز دوباره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
دو میخ کوچک
روی یه میزه
تو دست نجّار
ارّه‌ای تیزه
یه قاب قشنگ
می‌سازه نجّار
آن را می‌زنه
به روی دیوار
توی قاب عکس
یه جوجه‌ی ناز
جیک و جیک و جیک
می‌خونه آواز
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
یه گربه دارم
دمش درازه
خیلی قشنگه
گربه ی نازه !
بازی می کنم
با اون، همیشه
هیچ وقت از بازی
خسته نمی شه
من براش می شم
یه موش کوچک
بهش نگفتم
که هست عروسک
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
تق تق تق بر در زد
بابا از بیرون آمد
رفتم در را وا کردم
شادی را پیدا کردم
وقتی بابا را دیدم
فوری او را بــوسیدم
بابا آمد نان آورد
با لبخندش جان آورد
با او روشن شد خانه
او شمع و ما پروانه
مصطفی رحمان دوست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,936
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
تو دفترم می کشم

قناری قشنگی

می خوام که رنگش کنم

با یک مداد رنگی

اما قناری من

بال و پرش رو بسته

چون که مداد زردم

نوک نداره، شکسته
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا