به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

کاریکلماتور مجموعه کاریکلماتور نطق کور | به قلم نرگس غلامی

آنقدر روشنفکر بود که نیازی به یاریِ لامپ نداشت.
 
آخرین ویرایش:
آنقدر چاپلوسی کرد که جوهر چاپگرش تمام شد.
 
آخرین ویرایش:
دزد ناشی که به کاهدون می‌زند، دنبال سوزن در کاه‌ می‌گردد!
 
بعضی آدم‌ها دستشان به دهنشان می‌رسد اما برای به رسیدن به عقلشان، باید قله‌ی اورست را فتح کنند!
 
از اسب افتاد تا سوار خر شی*طان شود.
 
آخرین ویرایش:
آنقدر با رنج‌ها دست و پنجه نرم کرد تا برای خودش پهلوانی شد.
 
جنگ که شد، آدم‌ها بیدار شدند و شتر‌ها درِ خانه‌ها خوابیدند.
 
آخرین ویرایش:
آب از دستش نمی‌چکید که بخواهد به دیگری ببخشد؛ بنابراین دست به دامان دریا شد‌.
 
می‌کوشید آب را گل‌آلود کند تا بلکه ماهی قزل‌آلا بگیرد؛ غافل از آن‌که آب از سرچشمه گل‌آلود است.
 
لباس عزا را از تن دل درآورد تا او را به عروسی ببرد.
 

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 2) دیدن جزئیات

عقب
بالا