تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

مشاعره | مشاعره با یه دیالوگ از خودت |

  • شروع کننده موضوع آناهیتا
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 119
  • پاسخ ها 19

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
بنام شاعر زندگی

با عرض سلام خدمت تمامی کاربران خوش ذوق انجمن کافه نویسندگانnhsatkt0wbyybq9t:"
ضمن آرزوی رقم خوردن بهترینا در سال جدید برای تک تکون
جهت سرگرمی و تفریح
اومدم با یه تایپک خفن که از نظر من میدون مبارزه برای تمامی نویسنده های انجمن هست
چون بحث بحث دیالوگ نویسیه ( البته کوتاه اما خاص )
اینجوریه که شما با توجه به حرف آخر کلمه ی پایانی دیالوگی که نوشته ی شخص خودتون هست رو می نویسید. ( یکم پیچیده شد نه؟ )
خلاصه که بزنین بریم..

 
آخرین ویرایش:

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
- صحرا! دستت رو بزار توی دستم بزنیم بریم از این خر*اب شده. خواهش می کنم..
  • نمی تونم سام. فکر کردی همه چی رو ول می کنم و با تو میام اون سر دنیا که چی؟ بیخیال من شو. لیاقت من بیشتر از توعه
  • صحرا! جون من نشکن دلمو.. الان ذهنت پره ولی به جون مامان پشیمون میشی.
  • نمیشم سام. نمیشم..

( یه دیالوگ تکراری)
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
- صحرا! دستت رو بزار توی دستم بزنیم بریم از این خر*اب شده. خواهش می کنم..
  • نمی تونم سام. فکر کردی همه چی رو ول می کنم و با تو میام اون سر دنیا که چی؟ بیخیال من شو. لیاقت من بیشتر از توعه
  • صحرا! جون من نشکن دلمو.. الان ذهنت پره ولی به جون مامان پشیمون میشی.
  • نمیشم سام. نمیشم..

( یه دیالوگ تکراری)
- ما حرفی با اون دیوونه نداریم
  • نمیدونم چه مرگتونه واقعا. گناه یه دختر معصوم چیه این وسط؟
  • معصوم؟ اون زندگی من و داداشم رو بهم ریخت. می شنوی اصلا چی میگی؟
  • آره من می شنوما ولی کاش یه ذره گوش تو هم شنوا بود تا خواهر کوچیکت رو در به در تو کوچه های شهر تنهاش نزاری..
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
4/3/24
ارسال ها
642
امتیاز واکنش
1,179
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
یادمه بار آخر گفتی نمیشه
_ الان اوضاع فرق کرده
اوهوم راست میگی فرق کرده. اینبار این منم که دست رد به سینه ات میزنم
_ تو که ادعات میشد عاشقمی، چی شد؟
اشتباه میکردم. راحت شدی؟ اصلا هو*س بود. دیگه چی میخوای بشنوی؟
_ تو عوض شدی
بهتر شدم. عاقل تر از اون زمانی که تو هر چی میگفتی من باور میکردم. حالا هم هری!
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
یادمه بار آخر گفتی نمیشه
_ الان اوضاع فرق کرده
اوهوم راست میگی فرق کرده. اینبار این منم که دست رد به سینه ات میزنم
_ تو که ادعات میشد عاشقمی، چی شد؟
اشتباه میکردم. راحت شدی؟ اصلا هو*س بود. دیگه چی میخوای بشنوی؟
_ تو عوض شدی
بهتر شدم. عاقل تر از اون زمانی که تو هر چی میگفتی من باور میکردم. حالا هم هری!
  • یادمه قبلا یه ذره ذوقی تو وجودم بود که باعث میشد ادامه بدم.
  • الان چی؟ بهتر شده وضعیت؟
  • نه راستش الان حتی همونم ندارم💔
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
4/3/24
ارسال ها
642
امتیاز واکنش
1,179
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
میشه فقط برای آخرین بار تو چشام نگاه کنی؟
_ که چی بشه؟ بازیت گرفته؟
اینطوری نگو. فقط نگام کن. خواهش میکنم
_ بیا نگاه کردم چی شد؟
فقط من مطمئن شدم که دیگه هیچ امیدی بهت نیست. تو مردی. فقط همین
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
میشه فقط برای آخرین بار تو چشام نگاه کنی؟
_ که چی بشه؟ بازیت گرفته؟
اینطوری نگو. فقط نگام کن. خواهش میکنم
_ بیا نگاه کردم چی شد؟
فقط من مطمئن شدم که دیگه هیچ امیدی بهت نیست. تو مردی. فقط همین
  • نمی فهمی نه؟ چقدر باید التماست کنم که یه ذره! فقط یه ذره به من توجه کنی. چی ازت کم میشه ها؟ چی کم میشه؟ باور کن من یه زنم. به محبت نیاز دارم. به درک و فهم و شعورت نیاز دارم کیومرث! دیگه اذیتم نکن! خواهش می گنم اینکارو نکن بزار دو روز زنگی راحتی داشته باشیم.
  • با زنی که دوسش ندارم انتظار داری چجوری زندگی راحتی داشته باشم؟ چجوری درکش کنم؟ مگه این ازدواج لعنتی رو من خواستم که ازم این همه انتظار داری؟ دست از سرم بردار لعنتی. خستم کردی با این عشق مسخرت
 
آخرین ویرایش:

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
4/3/24
ارسال ها
642
امتیاز واکنش
1,179
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
تو هیچ وقت نخواستی بفهمی و منم اصراری ندارم
_ خواهش میکنم بگو چی شده. من چی رو نمیفهمم؟
منو. تو هیچ وقت منو نفهمیدی. نه غم و نه شادیمو. نه درد و بی حسیمو. نه...
_ من تموم توجه و احساسم به توئه. چی داری میگی؟
باشه. بازم سرتو بکن تو برف. شایدم منو خر فرض کردی. ولی دیگه تموم شد. نمیخواد نقش بازی کنی
_ ولی تو تموم احساس منی
حتی دیگه پوزخندم به لبم نمیاد. تو تصور کن پوزخند زدم
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
- میدونم دیگه برای همه چی دیره. میدونم دیگه نمیتونم دستاتو بگیرم و بذات از احساساتم بگم ولی میشه برای بار آخر واسم آهنگمون رو بخونی؟
  • نه! خواهش می کنم
  • منم دارم خواهش می کنم ازت که بخونی.
  • اما…
  • اما نداره
  • من از تمام دنیا، شبی بریدم تو را که دیدم!
    میان جشم مستت، چه ها ندیدم!
    تو را که دیدم…
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
4/3/24
ارسال ها
642
امتیاز واکنش
1,179
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
مس*تی؟
_ نه
چرا بازم م*ست کردی
_ خب که چی؟
تو از می مس*تی و منم از نگاه تو. خیلی فرقه
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
- آخ قربون شکل ماهش برم خوشگل من
  • عه این همه لوسم نکن دیوونه
  • اینا کم خوشگلم. این حرفا برای تو خیلی کمن. لیاقتت خیلی بیشتر از این حرفاست.
  • دیوونه ای
  • آره دیوونتم
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
4/3/24
ارسال ها
642
امتیاز واکنش
1,179
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
مگه جز من کسی هم میدونه؟
_ نه ولی...
ولی و اما نداره هیچکس قرار نیست عشق تو رو نسبت به من بفهمه ولی عشق من به تو رو چرا
 

Alin628

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
8/2/24
ارسال ها
153
امتیاز واکنش
425
امتیاز
63
سن
20
_ اگر آتار زنده بود، اگر جانشینی از تو گرفته نمی شد، باز هم به وقت مرگ حاکمین همین اتفاق برای ما میوفتاد. این یعنی من اشتباه کردم؟
_ هی آسرو! حالت خوبه؟
تو، نکنه واقعا عاشق شدی! عدالت و عشق مگه افسانه نبود؟ مگه نمی گفتید ماها سزاوار پست بودن هستیم و آدم هایی شبیه خاکستری ها وجود ندارند؟ پس این اشک های تو از کجا میان؟ تو واقعا کی هستی؟
_ من هیچکی نیستم.
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
_ اگر آتار زنده بود، اگر جانشینی از تو گرفته نمی شد، باز هم به وقت مرگ حاکمین همین اتفاق برای ما میوفتاد. این یعنی من اشتباه کردم؟
_ هی آسرو! حالت خوبه؟
تو، نکنه واقعا عاشق شدی! عدالت و عشق مگه افسانه نبود؟ مگه نمی گفتید ماها سزاوار پست بودن هستیم و آدم هایی شبیه خاکستری ها وجود ندارند؟ پس این اشک های تو از کجا میان؟ تو واقعا کی هستی؟
_ من هیچکی نیستم.
- من فکر می کنم وقتش رسیده که به همه واقعیت رو بگیم. این درست نیست که به دروغی که دست و پا کردیم بیشتر از این دامن بدیم.
  • من..
  • تو چی؟
  • راستش این دروغ رو دوسش دارم!
 

Alin628

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
8/2/24
ارسال ها
153
امتیاز واکنش
425
امتیاز
63
سن
20
- من فکر می کنم وقتش رسیده که به همه واقعیت رو بگیم. این درست نیست که به دروغی که دست و پا کردیم بیشتر از این دامن بدیم.
  • من..
  • تو چی؟
  • راستش این دروغ رو دوسش دارم!
_ ماکا اسم مادرته؟
_ درسته.
_ چرا اون توی مراسم ازدواج نبود؟ اگه اون جادوگر اعظمه پس چرا «لادا» کل آیین رو انجام داد؟
_ دیوونه شدی؟ ماکا هیچوقت توی هیچ مراسمی حاضر نمی شه.
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
4/3/24
ارسال ها
642
امتیاز واکنش
1,179
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
هستیا ولی انگار دلت یه جا دیگست
_ ای کاش دلی داشتم که مردم هر طور دلشون میخواست اونو اونجا میزاشتن
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
- گیشا میدونی چی داری میگی؟ مطمئنی؟
  • باور کنین خانوم جون. با چشم خودم دیدم که داشتن بهاره رو می بردن اون سمت ایوون.
  • خاک به سرمون شد گیشا.
  • خانوم جون توروخدا آروم باشین.
  • اگه هما بفهمه که خان با بهاره داره بهش خیا*نت می کنه، اونوقت دیگه اینجا جای ما نیست!
  • میگین چیکار کنیم خانوم؟
  • فعلا صبر می کنیم تا ببینیم اون کنیز بی ریخت رو چجوری سر به نیستش کنیم.
 
آخرین ویرایش:

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
- گیشا میدونی چی داری میگی؟ مطمئنی؟
  • باور کنین خانوم جون. با چشم خودم دیدم که داشتن بهاره رو می بردن اون سمت ایوون.
  • خاک به سرمون شد گیشا.
  • خانوم جون توروخدا آروم باشین.
  • اگه هما بفهمه که خان با بهاره داره بهش خیا*نت می کنه، اونوقت دیگه اینجا جای ما نیست!
  • میگین چیکار کنیم خانوم؟
  • فعلا صبر می کنیم تا ببینیم اون کنیز بی ریخت رو چجوری سر به نیستش کنیم.
-بهاره منو نگاه کن!
-این رو از من نخواهید ارباب.
-چرا؟ میخوای چشم‌های خوشگلت رو ازم دریغ کنی؟
_ارباب شما نمیدونید چه بلایی بر سر من فلک زده میاد اگه خانوم جون بفهمن سر بلند کردم نگاهتون کردم.
-تو چیکار اونا داری؟ بلاخره باید بفهمن.
-من رو ببخشید ولی می تونم بپرسم چی رو باید بفهمن؟
-اینکه قراره مال من بشی..
 

SAYE.mh

کاربر انجمن
کاربر انجمن
عضویت
4/3/24
ارسال ها
642
امتیاز واکنش
1,179
امتیاز
103
سن
17
محل سکونت
اردبیل
_ این رو از من نخواه
+ ای کاش راه دیگه‌ای هم بود
_ هیچ متوجهی ازم چی میخوای؟
+ اگه تو منو نکشی، منو زجرکش میکنن. زود باش شلیک کن
_ نه عارف. راه دیگه‌ای هم هست. خواهش میکنم
+بزن ترانه. بزن
_ نمیتونم
+ فقط کافیه ماشه رو بکشی
_ ببین دستام میلرزه
+ خواهش میکنم شلیک کن
بنگ
 

آناهیتا

مدیر آزمایشی تالار شعر+منتقد شعر
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
منتقد انجمن
عضویت
3/2/24
ارسال ها
163
امتیاز واکنش
434
امتیاز
63
_ این رو از من نخواه
+ ای کاش راه دیگه‌ای هم بود
_ هیچ متوجهی ازم چی میخوای؟
+ اگه تو منو نکشی، منو زجرکش میکنن. زود باش شلیک کن
_ نه عارف. راه دیگه‌ای هم هست. خواهش میکنم
+بزن ترانه. بزن
_ نمیتونم
+ فقط کافیه ماشه رو بکشی
_ ببین دستام میلرزه
+ خواهش میکنم شلیک کن
بنگ
  • چی میشه؟
    [*]فکر می کنی چی میشه؟
    [*]نترس فوقش می گیرمت
    [*]مطمئنی؟ من فکر نمی کنم

-آره تو فقط نگران نباش. میدونی که دوست دارم..
 

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 2) دیدن جزئیات

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8