چنان تهیام از خود که فرو میروم ذرهذره در گردابی مسموم
پیرامونم چیزی پیدا نیست صدایت را بفرست تا
چون پیچکی در آن بیاویزم و از این تالاب بگریزم
"عزیز نسین"
میگویی باران را دوست دارم اما وقتی باران میبارد چتر به دست میگیری!
میگویی آفتاب را دوست دارم اما زیر نور خورشید به دنبال سایه میگردی!
میگویی باد را دوست دارم اما وقتی باد میوزد پنجره را میبند!
حالا دریاب وحشت مرا وقتی میگویی دوستت دارم...
" پاپ مارلی"