انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

همگانی [ ناب ترین دیالوگ ها ]

از تمام جملات غم‌انگیزی که گفته و نوشته شده، احتمالاً این از همه غم‌انگیزتره: "جرأتش رو نداشتم"


The Lavender Hill Mob (1951)?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باور دارم آدم تو فکری که لحظه‌ی قبل از مرگ داشته، به زندگی ادامه میده ..
واسه همین وقتی اوضاع بیریخت میشه، همیشه به خوش‌ترین روزام فکر می‌کنم .. که تا ابد تو اون خاطِرات زندگی کنم ..

#دیالوگ
- Money heist
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی ناراحتم،
با هیچکس راجبش حرف نمی‌زنم، دلسوزیشون رو نمی‌خوام...

Yahari?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو باعث می‌شی احساس کنم
انگار خیلی وقته که دنبال تو می‌گشتم.

Phantom Thread (2017)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‍ - فکر کردم با خودم دیدم حق با توئه، آدم تنهایی کار کنه خیلی بهتره. فکر می‌کنم فرهاد هم بیستون رو تنهایی کَنده. فرهاد رو می‌شناسی؟
+ بله، همشهری‌مانه؛ پنج فرسخی این‌جاست.
- ها! باریکلا، ولی بیستون رو فرهاد نکَنده.
+ می‌دانَم.
- کی کَنده؟
+ عشق کَنده، عشقِ شیرین.
- باریکلا! اهلِ دلم که هستی.
+ آدم که بی‌دل نمی‌شه آقا!

باد ما را خواهد برد (۱۳۷۸)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گوش کنین! کسی ناراحت نمی‌شه اگه من اينجا عربده بزنم؟ این‌کار باعث می‌شه حالم بهتر بشه؛ زیاد طول نمی‌کشه...
 
آخرین ویرایش:
‏تو تشنه‌ی موفقیت بودی و همین ذهنت رو بهم ریخت. پرخاشگر و متوهم شدی و باخت‌هات شروع شد. حالا ته مسیری و اونا بهت می‌گن حیوون. تو هنوز معتقدی اونقدرام بد نیستی. اما تو به خودت باختی. بدم باختی.

Raging Bull (1980)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پدرم می‌گفت همیشه به دوستانت نزدیک باش و به دشمنانت نزدیکتر

? The Godfather
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بابا جون وقتی نبودی، نبودنت همه جا بود‌... .
? دست‌های‌خالی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه سعی کردم عروسک خیمه شب باز نباشم. بلکه سر نخ عروسک‌هارو در دست داشته باشم!
? The Godfather
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آلیشیا: «عالم هستی چقدر بزرگه؟»
جان: «بی‌نهایت»
آلیشیا: «از کجا می‌دونی؟»
جان: «به خاطر اینکه همه داده ها تاییدش می‌کنن»
آلیشیا: «اما تا حالا ثابت شده؟»
جان: «نه»
آلیشیا: «تو تا حالا نرفتی ببینیش، پس از کجا مطمئنی؟»
جان: «نمی‌دونم ولی بهش باور دارم»
آلیشیا: «اممم... خب فکر کنم عشق هم همینطوری باشه»
? A Beautiful Mind
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یه دیالوگی تو سریال وست ورلد هست که میگه: «این لذ*ت‌های شدید، عواقب وخیمی به دنبال دارند».
و من سرتاسر زندگیم، هرجا بهم خوش گذشت منتظرِ اون عواقبِ وخیم بودم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می‌دونی ستاره‌ی دنباله دار هزاران ساله که تنها داره توی فضا می‌چرخه. من فکر میکنم یه گلوله‌ست پر از برف و یخ! توی مداری گیر افتاده که نمیتونه خودش رو خلاص کنه؛ و هر ۱۴۵ سال برمیگرده سر جای اولش...

[خاطراتِ خون آشام]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو درم را بزن
اولین دیدار:
ادا ییلدیز: ازت متنفرم سرکان بولات!
سرکان: احساساتمون متقابله خانم محترم.
اخرین دیدار:
ادا ییلدیز: عاشقتم سرکان بولات
سرکان: احساساتمون متقابله خانم محترم!
...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
#دیالوگ?
#فرندز
ریچل:متاسفم راس...
نمیتونم ببخشمت
آخه تو تنها کسی بودی که
باور داشتم هیچوقت
به من آسیب نمیزنه...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر موقع از پیشم میره مثل غروب جمعه‌هاست...




? ممنوعه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاهی وقتها سکوت
مارو به‌گونه ای بهم متصل میکنه که
کلمات هیچوقت نمی‌تونن...




? Flipped | 2010
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جنگ جهنمه،
حتّی اگه جنگِ سرد باشه




? North by Northwest
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

بالا