نقد کاربران نقد رمان انکارگر (دایره‌ی درگیری) | nik

[raimand]

به نام خدا...

​

نام: انکارگر (دایره‌ی درگیری)
ژانر: مأفیایی/اجتماعی/عاشقانه
نام نویسنده:.nik.
***
خلاصه‌:
به اندازه‌ای ضعیف بود که غم و حسرت، خواستن و حسادت، نابرابری و درد، وجودش را از هم بپاشند اما به اندازه‌ای هم قوی بود که این وجود را با دست‌های خودش بکشد! با کشتن خودش روح ضعیفش آرام گرفت؛ با این حال چیزی که روح ضعیفش داشت، آن‌قدر خواستنی بود که نقطه‌های گریانی به دورش جمع شوند و دایره‌‌ای از درگیری تشکیل دهند؛ دایره‌ی سیاهی به مرکزیت او که هدفش دستیابی به او و زنده کردن روح کشته‌اش است!
***

لینک رمان:

رمان دسیسه‌ی نقطه‌ی اول (جلد اول از مجموعه‌ی انکارگر (دایره‌ی‌درگیری)) | -shun- کاربر انجمن کافه نویسندگان

به نام خدا نام مجموعه: انکارگر (دایره‌ی درگیری) نام جلد اول: دسیسه‌ی نقطه‌ی اول ژانر مجموعه: روانشناختی، مأفیایی، عاشقانه نام نویسنده: -shun- ناظر: @Noraidits ویراستاران: تیم ویراستاران خلاصه‌ی رمان: سلسله مراتبی از اتفاقات به هم پیوسته، فاجعه‌ی زندگی‌های متعددی می‌شوند. از هر شخص این...

forum.cafewriters.xyz

 

[Alien]

بسم‌تعالی

نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم.

خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛

?️قوانین ساب نقد کاربران



همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛

?️تاپیک جامع پرسش و پاسخ تالار نقد



نویسنده ارجمند شما نیز می‌توانید انتقادات، پیشنهادات و شکایات خود را در تاپیک زیر با ما به اشتراک بگذارید؛

?️تاپیک جامع انتقادات و پیشنهادات تالار نقد



یاحق

مدیریت تالار نقد​

 

[مَـهـوا]

باسلام،
رمان انکارگر( دایره‌ی درگیری) که داشتم میخوندم اول از همه جذب عنوان جلد اول رمان شدم( دسیسه‌ی نقطه‌ی اول) که بنظرم خیلی جذاب رسید و حسابی کنجکاو شدم برای ادامه دادنش و باید بگم نویسنده تو انتخاب عنوان رمان واقعا گل کاشته(•• البته این نظر منه و نمیدونم نظر بقیه چیه بهرحال من نظر خودم رو گفتم •~•
طرح و ایده‌ی رمان رو خیلی دوست داشتم، از نظر من یچیز متفاوته•~•
از کاراکترهای رمان هم؛ شخصیت فاطمه رو دوست داشتم و دارم(••
و اینکه رمان خیلی خیلی زیبایی بود دست نویسنده پر گُل و خسته نباشه♡
ایراد خاصی ندیدم که بیان، فقط یکم بیشتر رو توصیفاتی که مربوط به کاراکترها است کارکنن بهترم میشه.
خداقوت?

 

[raimand]

باسلام،
رمان انکارگر( دایره‌ی درگیری) که داشتم میخوندم اول از همه جذب عنوان جلد اول رمان شدم( دسیسه‌ی نقطه‌ی اول) که بنظرم خیلی جذاب رسید و حسابی کنجکاو شدم برای ادامه دادنش و باید بگم نویسنده تو انتخاب عنوان رمان واقعا گل کاشته(•• البته این نظر منه و نمیدونم نظر بقیه چیه بهرحال من نظر خودم رو گفتم •~•
طرح و ایده‌ی رمان رو خیلی دوست داشتم، از نظر من یچیز متفاوته•~•
از کاراکترهای رمان هم؛ شخصیت فاطمه رو دوست داشتم و دارم(••
و اینکه رمان خیلی خیلی زیبایی بود دست نویسنده پر گُل و خسته نباشه♡
ایراد خاصی ندیدم که بیان، فقط یکم بیشتر رو توصیفاتی که مربوط به کاراکترها است کارکنن بهترم میشه.
خداقوت?

سلام
وقتتون به خیر
خیلی ممنون?? باعث خوشحالیه?
توصیفات مربوط به کاراکترها منظور چهره‌ست؟ ظاهر مثل لباسه؟ حالات یا شخصیت پردازی؟ همه‌شون با هم؟? ممنون می‌شم دقیق بگید که بدونم کدومش ایراد داره.
پاینده باشید :)

 

[niloofar]

با عرض سلام
نویسنده ی عزیز رمان انکارگر خیلی خیلی خسته نباشید @.nik.
رمان بسیار خوبی بود و تصویر سازی مناسبی داشت،ارتباط خانوادگی و رفاقت بین کارکتر ها رو به خوبی بیان کرده بودید و این حسن خیلی خوبیه.
اما نکته ای من تا متن یه پارت رو متوجه میشدم تو پارت بعدی کلا موضوع عوض می شد و دو پارت دیگه بازم موضوع متن فرق میکرد و درکل متاسفانه رمان منسجمی نبود.
بازم خسته نباشید به نویسنده ی عزیز
موفق باشید
niloofar عضو تیم کتابخوان

 

[raimand]

با عرض سلام
نویسنده ی عزیز رمان انکارگر خیلی خیلی خسته نباشید @.nik.
رمان بسیار خوبی بود و تصویر سازی مناسبی داشت،ارتباط خانوادگی و رفاقت بین کارکتر ها رو به خوبی بیان کرده بودید و این حسن خیلی خوبیه.
اما نکته ای من تا متن یه پارت رو متوجه میشدم تو پارت بعدی کلا موضوع عوض می شد و دو پارت دیگه بازم موضوع متن فرق میکرد و درکل متاسفانه رمان منسجمی نبود.
بازم خسته نباشید به نویسنده ی عزیز
موفق باشید
niloofar عضو تیم کتابخوان

سلام
ممنون از وقتی که گذاشتید??
منظورتون پرش‌های زمانی_مکانی هست؟ یا همون حالت عادی؟
مورد اول طبیعیه، مورد دوم به خاطر اینه که از زبان دانای کل، افکار شخصیت‌های زیادی بیان می‌شه که طبیعیه با هم‌فرق دارن. در واقع دانای کل این رمان بی‌طرف نیست، بلکه هر‌لحظه از دید یه شخصیت بیان می‌شه؛ اگر این مورده ممنون می‌شم‌ مثال بزنید و یه کم بازترش کنید تا بتونم ویرایش کنم.
اگر موضوع کل رمان منظورتونه، حق میدم?. در ابتدا به نظر می‌رسه هر شخصیت زندگی خودش رو می‌کنه و ایده‌های زندگی هر شخصیت فرق داره، یعنی رمان ایده منسجم نداره اما در نهایت، تموم اون‌ها در پایان رمان در یک نقطه جمع شدن.

 

[بریوان]

سلام خسته نباشید وقتتون بخیر^^
رمان شما رو مطالعه کردم و از خوندنش بسیار لذ*ت بردم
متنی که به عنوان خلاصه ارائه دادید،
هم یه‌کم سنگینه و هم یه‌کم گنگ
به نظرم بهتره که راجب ایده‌ای اصلی رمان، مقداری واضح‌تر صحبت بشه
باتوجه به ژانرهای انتخابی، شروع جذابی داشتید
در اکثر رمان‌ها، متاسفانه نسبت اندازه‌ی مونولوگ به دیالوگ رعایت نمیشه
اما شما با ظرافت کامل به این رکن توجه کردید
توصیفات واقعا عالی بود و جای حرفی رو باقی نذاشتید
احساسات و حالات رو طوری به قلم کشیدید که خواننده کامل بتونه با شخصیت‌ها همزادپنداری کنه،
خودش رو جای اون‌ها بذاره و در موقعیت‌ها همراه اونا به مکان‌های مختلف بره
هیچ تداخل بافتی دیده نشد و کاملا مرتب، مونولوگ‌ها ادبی و دیالوگ‌ها محاوره بودند
اما در مورد زمان متاسفانه حداقل برای من آزاردهنده بود
اینکه بالای هر پارت روز و ساعت مشخص شده بود، احساس گیجی رو بهم می‌داد
کاش در این مورد تجدیدنظری داشته باشید و اگه این زمان‌ها واقعا بیانشون مهمه
به شکل دیگری بیان بشه
سطح قلمتون در درجه‌ی بسیار خوبی قرار داره
و با کمی تلاش بیشتر حتما بهتر هم خواهد شد
قلمتون مانا
راهتون هموار

بریوان عضو تیم کتابخوان

 

[raimand]

سلام خسته نباشید وقتتون بخیر^^

سلام، وقت شما هم به خیر، پاینده باشید

رمان شما رو مطالعه کردم و از خوندنش بسیار لذ*ت بردم

باعث خوشحالیه

متنی که به عنوان خلاصه ارائه دادید،
هم یه‌کم سنگینه و هم یه‌کم گنگ
به نظرم بهتره که راجب ایده‌ای اصلی رمان، مقداری واضح‌تر صحبت بشه

یه بازنگری روش خواهم داشت.

باتوجه به ژانرهای انتخابی، شروع جذابی داشتید
در اکثر رمان‌ها، متاسفانه نسبت اندازه‌ی مونولوگ به دیالوگ رعایت نمیشه
اما شما با ظرافت کامل به این رکن توجه کردید
توصیفات واقعا عالی بود و جای حرفی رو باقی نذاشتید
احساسات و حالات رو طوری به قلم کشیدید که خواننده کامل بتونه با شخصیت‌ها همزادپنداری کنه،
خودش رو جای اون‌ها بذاره و در موقعیت‌ها همراه اونا به مکان‌های مختلف بره
هیچ تداخل بافتی دیده نشد و کاملا مرتب، مونولوگ‌ها ادبی و دیالوگ‌ها محاوره بودند
اما در مورد زمان متاسفانه حداقل برای من آزاردهنده بود
اینکه بالای هر پارت روز و ساعت مشخص شده بود، احساس گیجی رو بهم می‌داد

واقعا? فکر می‌کردم اتفاقا بهتره که? حقیقتاً حوادث آخر رمان یک چنین تمرکزی روی زمان رو می‌خوان برای قاطی نشدن. ویرایش گسترده‌ای می‌طلبه. درخواست نقد شورا دادم. اونم که گرفتم، برای این مورد هم یه فکری می‌کنم.

کاش در این مورد تجدیدنظری داشته باشید و اگه این زمان‌ها واقعا بیانشون مهمه
به شکل دیگری بیان بشه

بله

سطح قلمتون در درجه‌ی بسیار خوبی قرار داره
و با کمی تلاش بیشتر حتما بهتر هم خواهد شد
قلمتون مانا
راهتون هموار

نظر لطفتونه، هم‌چنین

بریوان عضو تیم کتابخوان

 

[Emerald]

با سلام خدمت نویسنده گل?
خسته نباشید بابت نگاشتن رمان زیباتون.
نام رمان به خوبی انتخاب شده و ژانر‌ها رمان رو در خودش نشون میده به خصوص ژانر مافیا.
ژانر مافیایی و جنایی و پلیسی و... از نوع ژانر‌های سختی هستند که کمتر کسی مستونه ایده‌ی نابی رو در موردش بنویسه و نویسنده توانسته اینکار رو بکنه.
در مورد خلاصه...
خب ما نویسنده‌ها باید همه‌ی قشر‌های خواننده رو در نظر بگیریم... یعنی ممکنه خواننده‌های رمان ما نویسنده یا کسی که به مدت چندسال رمان خونده یا یه کسی که تازه شروع به خوندن رمان...
این نکته توجه داشته باشید که همیشه ممکن نیست خواننده رمان یک نویسنده باشه.
خلاصه رمان از نظر یک نویسنده یا منتقد زیباست اما از نظر کاربر یکمی سخته درک کردنش. امید که همه قشر خواننده‌ها در طول رمان در نظر بگیرید.
شروع رمان خیلی خوب و غیر تکراری بود و توانست مخاطب را جذب کنند مخصوصاً که توانست در همان اول خواننده را سوپرایز کند.
( مخصوصا رفتار فاطمه با مرد غریبه در مورد فلش)
و اینکه شخصیت‌های فاطمه خیلی متمایز بود. مخصوصاً که دختری محجبه اما پر از شیطنت و اینکه روابط خوبی با مردم برقرار می‌کرد.
اما ممکنه بعضی از خواننده این نکتهرا دوست نداشته باشن چون در زندگی واقعی کمتر کسی با چنین شخصیتی زندگی می‌کند اما با توصیفات کامل با این شخصیت کنار آمده‌ایم....

امیدوارم در همه حال موفق و پیروز باشید.
@Emerald
عضو تیم کتابخوان

 

[raimand]

با سلام خدمت نویسنده گل?
خسته نباشید بابت نگاشتن رمان زیباتون.

سلام، پاینده باشید.

نام رمان به خوبی انتخاب شده و ژانر‌ها رمان رو در خودش نشون میده به خصوص ژانر مافیا.
ژانر مافیایی و جنایی و پلیسی و... از نوع ژانر‌های سختی هستند که کمتر کسی مستونه ایده‌ی نابی رو در موردش بنویسه و نویسنده توانسته اینکار رو بکنه.
در مورد خلاصه...
خب ما نویسنده‌ها باید همه‌ی قشر‌های خواننده رو در نظر بگیریم... یعنی ممکنه خواننده‌های رمان ما نویسنده یا کسی که به مدت چندسال رمان خونده یا یه کسی که تازه شروع به خوندن رمان...
این نکته توجه داشته باشید که همیشه ممکن نیست خواننده رمان یک نویسنده باشه.
خلاصه رمان از نظر یک نویسنده یا منتقد زیباست اما از نظر کاربر یکمی سخته درک کردنش. امید که همه قشر خواننده‌ها در طول رمان در نظر بگیرید

حتما ویرایش می‌کنم.

.
شروع رمان خیلی خوب و غیر تکراری بود و توانست مخاطب را جذب کنند مخصوصاً که توانست در همان اول خواننده را سوپرایز کند.
( مخصوصا رفتار فاطمه با مرد غریبه در مورد فلش)
و اینکه شخصیت‌های فاطمه خیلی متمایز بود. مخصوصاً که دختری محجبه اما پر از شیطنت و اینکه روابط خوبی با مردم برقرار می‌کرد.
اما ممکنه بعضی از خواننده این نکتهرا دوست نداشته باشن چون در زندگی واقعی کمتر کسی با چنین شخصیتی زندگی می‌کند اما با توصیفات کامل با این شخصیت کنار آمده‌ایم....

فاطمه کلاً نرمال و طبیعی نیست. چند و چون رفتارهاش به تفصیل در جلدهای بعدی مورد بررسی قرار می‌گیرن.

امیدوارم در همه حال موفق و پیروز باشید.

با تشکر از نقدتون، هم‌چنین

@Emerald
عضو تیم کتابخوان