نقد کاربران نقد رمان جواهر سوم | نرگس محمدیان روشنفکر

[افسونگر]

نام اثر:
جواهر سوم
نام نویسنده:
@افسونگر
ژانر:
معمایی، روان‌شناختی، جنایی
خلاصه:
آن‌خانه‌باغ، مجلل‌ترین عمارت شهر است. وسوسه زندگی در چنین‌خانه‌ای، برخی افراد را به داخل می‌کشانَد. پس از بسته‌شدن درها، آن‌ها مجبورند انتخاب کنند تا آخر عمر در خانه‌باغ بمانند یا هر کدام سه جواهر پیدا کنند، در حالی که در محل زندگی‌شان فقط پنج جواهر برای دو نفر پنهان شده است. به طور خلاصه، طبق قانون بازی کسی که جواهر سوم را زودتر بیابد نجات پیدا می‌کند و پس از آن، مرگ در خانه را باز می‌کند...

لینک اثر:

ویژه - رمان جواهر سوم | نرگس محمدیان روشنفکر

کیومی آستین‌های بلند و گشادش را با دستان لرزانش تکاند. هیچ چیز داخل آستین‌هایش نبود. آکانه که تلاش می‌کرد خشم خود را کنترل کند، پوست ب*غل ناخن‌هایش را می‌خراشید. نمی‌خواست صحبت‌های دشمنش را باور کند؛ دست کیومی که ترسیده بود را گرفت. -‌ نگران نباش. با هم یک راه فرار پیدا می‌کنیم. کیومی لبخندی...

forum.cafewriters.xyz

 

[دِلکَـــــش]

به نام خدا

نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم.
خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛

قوانین ساب نقد کاربران

همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛

تاپیک پرسش و پاسخ
نویسنده ارجمند شما نیز می‌توانید انتقادات، پیشنهادات و شکایات خود را در تاپیک زیر با ما به اشتراک بگذارید؛

تاپیک جامع انتقادات و پیشنهادات تالار نقد
یاحق
|تیم مدیریت تالار نقد|
​

 

[ساعت دار]

نام اثر:
جواهر سوم
نام نویسنده:
@افسونگر
ژانر:
معمایی، روان‌شناختی، جنایی
خلاصه:
آن‌خانه‌باغ، مجلل‌ترین عمارت شهر است. وسوسه زندگی در چنین‌خانه‌ای، برخی افراد را به داخل می‌کشانَد. پس از بسته‌شدن درها، آن‌ها مجبورند انتخاب کنند تا آخر عمر در خانه‌باغ بمانند یا هر کدام سه جواهر پیدا کنند، در حالی که در محل زندگی‌شان فقط پنج جواهر برای دو نفر پنهان شده است. به طور خلاصه، طبق قانون بازی کسی که جواهر سوم را زودتر بیابد نجات پیدا می‌کند و پس از آن، مرگ در خانه را باز می‌کند...

لینک اثر:

ویژه - رمان جواهر سوم | نرگس محمدیان روشنفکر

کیومی آستین‌های بلند و گشادش را با دستان لرزانش تکاند. هیچ چیز داخل آستین‌هایش نبود. آکانه که تلاش می‌کرد خشم خود را کنترل کند، پوست ب*غل ناخن‌هایش را می‌خراشید. نمی‌خواست صحبت‌های دشمنش را باور کند؛ دست کیومی که ترسیده بود را گرفت. -‌ نگران نباش. با هم یک راه فرار پیدا می‌کنیم. کیومی لبخندی...

forum.cafewriters.xyz

ایده جذاب قلم خوب
شاید یکم کلیشه داره ایده ولی قلم چون قشنگه پوشوندتش
موفق باشی

 

[ارغنون؛]

از اصطلاحات ژاپنی استفاده شده خوشم میاد
خوب نوشتی و توصیفاتت مشکلی نداره
فقط بهتر میشه اگه مونولوگ ادبی و دیالوگت محاوره بود، یه حس صمیمی‌تری داشت.

 

[ستاره سربیی]

پارت دوم معرکه بود؛ توصیف باغ و اون خونه؛ رنگ‌ها، واقعا لذ*ت بردم.البته همه‌ی پارت‌ها خوب بودن و قلم توانمندی دارین عزیزم. موفق باشید.

 

[ستاره سربیی]

سلام به افسونگر عزیز
خوب من از طرفداران جواهر سوم هستم و قبلا تمام قسمت‌ها رو‌خوندم
اما حالا به عنوان یک منتقد این رمان جذاب رو بررسی کردم:

عنوان: عنوان کلیشه نیست و کاملا حس کنجکاوی مخاطب را تحریک می‌کند؛ چرا جواهر سوم؟ پس جواهر اول و دومی هم در کار است و بسیاری سوالات دیگر که ذهن مخاطب را درگیر می‌کند و او را به خواندن ترغیب می‌کند.

ژانر: سرتاسر داستان مملو از معما و گره‌هایی است که با پیشروی سیر داستان پاسخ آن‌ها را خواهیم‌یافت. ژانر جنایی نیز به خوبی در بازی‌‌ مرگ‌آوری که شخصیت‌ها را ناخواسته درگیر می‌کند مشهود است. اما جذاب‌ترین مشخصه‌ی داستان فاکتورهای روانی است که دوستان صمیمی را در برابر هم قرار می‌دهد و مخاطب شاهد فروپاشی تعلق به دیگری و تلاش در جهت بقا و فردگرایی است. و با پیشروی سیر داستان با دختر افسر پلیس به عنوان شخصیتی مرموز و آسیب‌دیده در خانواده‌ای روان‌رنجور رو‌به‌رو هستیم. بنابراین ژانرها‌ی ذکر شده تماما در داستان ملموس‌ و قابل مشاهده‌اند.

مقدمه: مقدمه از لحاظ حجم و واژگان مبهم و برانگیزاننده موفق بوده و این موضوع را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند که با شخصی منزوی که در نهایت تبدیل به فرد خطرناکی شده روبه‌رو هستیم و این را به مرور در جریان داستان درک می‌کنیم.

دیالوگ‌ها: دیالوگ‌ها کاملا در راستای پیشبرد اهداف نویسنده هستند و به طور غیر مستقیم معرف هر شخصیت می‌باشند. در ضمن از جذابیت و کشش زیادی برخوردار هستند؛ به عنوان مثال:
چرا می‌خندی؟ من دارم درد می‌کشم!
-‌‌‌‌ دارم در تخیلاتم فرض می‌کنم ما پیر شده‌ایم و این‌جا خانه سالمندان است.
-‌ حتی در تصوراتت هم ما باید بدبخت باشیم؟!

شخصیت‌ها: شخصیت‌ها کاملا فردیت خود را حفظ کرده‌اند و نویسنده به طور متناسب به هر شخصیت پرداخته است و با وجود اینکه اسامی به ژاپنی است و گاه احساس می‌کنیم نام شخصیت‌ها شبیه بهم است اما دچار سردرگمی نمی‌شویم چرا که هر کدام مشخصات و ویژگی‌های منحصر به فردی دارند.

بدنه‌ی داستان: زبان نوشته ادبی است و بر زیبایی داستان تاثیر بسزایی می‌گذارد، نویسنده قلم توانمندی دارد و استادانه سیر وقایع را به پیش می‌برد، درست هنگامی که مخاطب گره‌ی قبلی را درک می‌کند، رخداد جالب توجه دیگری در داستان رخ می‌دهد، مثلا جایی که ما با افسر پلیس آشنا می‌شویم و متوجه می‌شویم دخترش نیزبه نوعی با پرونده‌ی جنایی که خود بررسی می‌کند، ارتباط دارد.
از طرفی شرح حوادث داستان در فضاهای ناشناخته و نیز انتخاب کشور ژاپن به عنوان مکان، بر جذابیت داستان افزوده‌است.

نکات‌نگارشی: علائم نگارشی تا حد زیادی رعایت شده‌اند و اشتباه تایپی خاصی نیز به چشم نمی‌خورد. نویسنده فونت و سایز رایج در انجمن را رعایت کرده‌است.

زاویه‌ی دید: زاویه‌ی دید سوم شخص است و به جهت تسلط بر شخصیت‌ها و حوادث داستان انتخاب این زاویه متناسب به نظر می‌رسد و اگر راوی به عنوان یکی از شخصیت‌های داستان و اول شخص در نظر گرفته‌می‌شد، اشراف کامل بر داستان مشکل به نظر می‌رسید.

توصیفات: توصیفات مکان بسیار هنرمندانه بیان شده‌اند، خصوصا توصیف باغ و خانه‌‌ی مرموز. اما توصیفات چهره و اشخاص کمرنگ‌تر به تصویر کشیده‌شده‌است.

 

[pen lady]

عنوان جواهر سوم هست که از دو واژه تشکیل شده کلیشه‌ی کمی داره جذابیت کافی رو داره و آدم رو به دوران قدیم ژاپن و چین میبره با جلد خلاصه و شروع رمان و میانه همخوانی داره
خلاصه‌ی رمان بسیار زیباست کلیشه‌ی کمی داره جذابیت زیادی داره و با ژانرها میانه و عنوان همخوانی دارد و کنجکاوی خواننده رو تحریک میکنه
ژانرها جنایی، روان‌شناختی، اجتماعی هست که در میانه و شروع جلد و مقدمه به چشم میخوره
جلد رمان آدم رو به دوران قدیم ژاپن میبره اول که جلد رو دیدم فکر کردم یک داستان تاریخیه ولی اینطور نبود در کل جلد زیبایی دارید
مقدمه رمان زیباست و جذابیت کافی رو داره ژانر روانشناسی در میانه به چشم میخوره از کلمات مناسب و جذاب استفاده شده و با ژانر روان‌شناسی همخوانی داره
شروع رمان خیلی قشنگ بود توصیفات و حس آمیزی عالی بود شروع با ژانر اجتماعی همخوانی داشت‌.
دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها هر دو ادبی هستن و در طول داستان به‌ خوبی رعایت شده و نسبت به هم تناسب دارن
زاویه‌ی دید سوم شخصه که در طول داستان تغییر نکنه.
توصیفات عالی بود توصیف مکان صدا حالات و...
شخصیت پردازی درونی و بیرونی در رمان دیده می‌شد و هر شخصیت ویژگی منحصر به فرد خودش رو داشت.


عزیزم دوست داشتم رمانت رو کامل بخونم و نقد کامل و جامع‌ای‌بدم اما متاسفانه خیلی درگیرم

 

[سادات.۸۲]

ای بابا من هنوز شروع نکرده از خلاصش خوشم اومد‌. وقتی میگم خلاصه یه رمان مهمه، دقیقا منظورم همینه