- Jul
- 5,222
- 2,237
- 238
نویسنده: @سایــه
ژانر: اجتماعی، روانشناسی
خلاصه:
و او رنگ میپراند در آغو*ش پنجه هایی که دیگر شبیه به دریای نیلگون نبود.
دارد مچاله میشود و هنوز هم نگاه بی فروغش به موجهایی است که خون را در خود حل میکند .
ای کاش دست هایی به قدرت او داشت تا بی بال برای جرعهای زندگی تقلا نمیکرد.
زوزه ی گرگ را میشنود و چشم میبندد تا سمفونی مرگ به یادش آورد او هم میتواند با تنه ای نم دار از میان انگشتان پر قدرت او بلغزد و بگریزد!
ژانر: اجتماعی، روانشناسی
خلاصه:
و او رنگ میپراند در آغو*ش پنجه هایی که دیگر شبیه به دریای نیلگون نبود.
دارد مچاله میشود و هنوز هم نگاه بی فروغش به موجهایی است که خون را در خود حل میکند .
ای کاش دست هایی به قدرت او داشت تا بی بال برای جرعهای زندگی تقلا نمیکرد.
زوزه ی گرگ را میشنود و چشم میبندد تا سمفونی مرگ به یادش آورد او هم میتواند با تنه ای نم دار از میان انگشتان پر قدرت او بلغزد و بگریزد!
ویژه - رمان رادیواکتیو | نویسنده سایه
رمان: رادیواکتیو سطح اثر: ویژه نویسنده: @سایــه ناظر: @~دختر آریایی~ ژانر: اجتماعی، روانشناسی، عاشقانه خلاصه: و او رنگ میپراند در آغو*ش پنجه هایی که دیگر شبیه به دریای نیلگون نبود. دارد مچاله میشود و هنوز هم نگاه بی فروغش به موجهایی است که خون را در خود حل میکند . ای کاش دست هایی به...
forum.cafewriters.xyz
آخرین ویرایش توسط مدیر: