سلام به نویسندهی گرامی، خسته نباشید. من به عنوان خواننده
رمان شما رو نقد خواهم کرد، نه به عنوان منتقد یا نویسنده. پس اگر جایی با هم موافق و هم رای نبودیم به پای اختلاف نظر فردی و اختلاف سلیقه بگذار .
عنوان
رمان دوبخشی و از نظر اندازه مناسب؛ و ترکیبی نوست. عنوان به هیچوجه کلیشهای نیست. اما واژهی رماد به گوش عام ناآشناست. سعی کردی با آوردن خاکستر در خلاصه و مقدمه ارتباطی بین آنها و عنوان برقرار کنی، اما منِ مخاطب متوجه ارتباط نمیشوم. به نظرم باید درباره چراییِ تشبیه به کار برده اندک توضیحی می دادی.
جلد
رمان بسیار زیبا و متناسب با محتوا و ژانرهای داستان است.
تعداد خطوط خلاصه اندازه بود اما به گونهای نگاشته شده که خواندن و فهمش دشوار است. محتوای جملات را با یک بار خواندن نمی توان متوجه شد، و بعضی را حتی با چندین بار خواندن. به نظر من خلاصه باید طوری باشد که هم اطلاعات بدهد و هم ابهام ایجاد کند. اما جملهای در خلاصه آوردی که هیچ اطلاعاتی در اختیار نمیگذارد و فقط بیش از حد داستان را مبهم و خواننده را گیج ساخت. (او در آفاق شی*طان، نه کبود بود نه بیاض و نه ...) خلاصه باید درکش آسان باشد و کششی در مخاطب ایجاد کند تا
رمان را بخواند.
بیش از حد ژانر نام بردی. پیشنهاد من این است دو ژانری که بیش از همه در داستان به چشم میآیند را نام ببری.
ژانر علمی تخیلی و اجتماعی در هیچ کجا، نه خلاصه نه مقدمه و نه داستان به چشم نمیخورد. داستان شما راجعبه جادو و خونآشام و گرگینههاست و هیچ چیز علمی وجود ندارد. تنها ژانرهایی که میتوان برایش در نظر گرفت فانتزی و عاشقانه هستند. ماجراجویی هم تا به اینجا در
رمان وجود نداشت، البته شاید در ادامه شاهدش باشیم.
گاهی در جملهبندی ضعیف عمل کردی و متن به ویرایش احتیاج دارد. توصیفات و تشبیهات بسیار چشمگیری به کار بردی که به زیبایی رمانت افزود. و طبق استاندارد مونولوگها را بیشتر از دیالوگها به کار بردی؛ البته اوایل داستان تقریبا هیچ دیالوگی نداشت و توازن برقرار نبود.
سیر روایت متعادل است، نه کند و نه تند.
پیرنگ و بدنه ی داستان نیز سیر منطقی دارند؛ منتها در جایی که دخترها قرار میگذارند نقص دارد. دلیل حضورشان در آن کوچه مشخص نشد. اگر قرار بود در کافه همدیگر را ببینند حضورشان در آن کوچه بی معنی بود. و این که منِ مخاطب برایم این ابهام پیش آمد که آیا حضور دو نفری مریم و نازنین و حضور ۴ نفریشان در کافه در یه روز و به خاطر خواستن مریم بوده یا در زمان های جدا بوده است.
در
رمان به خوبی تعلیق به کار بردی و مخاطب را به خواندن ادامهی
رمان جذب کردی.
در شخصیتپردازی کمی ضعیف عمل کردی، به طوری که از دید من این چهار دوست هیچ کدام شخصیت منحصر به فردی که آن ها را متمایز کند ندارند. اگر دیالوگی بدون نام بنویسی نمی توان حدس زد از زبان کدام یک از آنهاست. و این که حتی ظاهرشان را به درستی بیان نکردی. از ظاهر تنها رنگ چشمانشان را گفتی.
زاویه دید دانای کل و به خوبی انتخاب شده. و به نظرم بهترین زاویهایست که می تواند به خوبی
حالات درونی شخصیتها را بیان کند چون تعداد شخصیتها زیاد و لازم است به آنها هم پرداخته شود. اما احساسات را به خوبی بیان نکردی و مخاطب فقط تا حدودی از درون شخصیت باخبر میشود. باید کمی بیشتر روی توصیف احساسات درونی شخصیتها کار می کردی.
خسته نباشید. با آرزوی موفقیت در ادامهی کارتون