تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد کاربران نقد رمان گذرگاه وهم| ʙʟᴜᴀ ᴄɪᴇʟʟᴏ

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,439
218
میان ستاره‌ای

نام رمان کوتاه: گذرگاه وهم
نام نویسنده: معصومه نجاتی
ژانر: فانتزی_ترسناک
خلاصه:
لیزی دختری با ظاهری آرام اما کنجکاو، زندگی بی‌دردسری را در کنار خانواده‌اش می‌گذراند. مردی با نیروهایی ماورایی و زندگی جاودانه که روح خود را به اهریمنیان پیشکش کرده بود و گویی از گور برخاسته بود، همواره در کمین وی بود. به ناگاه سایه‌ی شوم حوادث بر سر مردمان آن حوالی سایه افکند و خانواده‌ی مک شایر را وارد ماجراجویی‌هایی بس خطرناک و خوف‌انگیز کرد. چیزهایی که تا بحال نشنیده بودند و موجوداتی که حتی در ذهنیتشان نیز پدید نیامده بود.
رنگ خون، بوی ترس و شجاعتی که در وجود لیزی نهفته بود و به یکباره زندگی او را دستخوش تغییراتی مرموز کرد!

لینک رمان:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jun
1,906
11,206
168
مرگ برگشته
وضعیت پروفایل
Livin La Vida Broka
1612209070006.png
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Jan
115
832
93
17
وضعیت پروفایل
‌ ‌ ‌ٵݫ ڦݣࢪ ݣࢪڐڽ ٹةݓ ٹٵ ⃠ۻٹځ ݦݓڽڦࢪَٰٰٰٖٖٖٖٖ͜͜͜͜͡͡͡͡͡͡͡ݦ ‌
سلام خدمت نویسنده گرامی
این رمان همه چیزش سر جا بود ادبیاتش خیلی خوب بود و اینکه داستانتون اون حس خودش رو به خوبی میرسوند همه چیز در داستان سر جاش بود و اینکه عالی بود واقعا
داستان شما مورد علاقه من بود
نویسنده عالیی هستی گلم
امیدوارم موفق باشی و داستان های بیشتری بنویسی :love::aiwan_light_girl_in_love:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین منتقد سال ۱۴۰۲
مدیر بازنشسته
برترین‌ مقام‌دار سال
Apr
1,345
10,879
168
توصیفات قابل لم*س و درکی از مکان و عواطف داشتید و شخصیت پردازی عالی بود تونسته بودید با وجود داستان تکراری با قلمتون سیر رو پویا و جذاب کنید و کار خوشگلی تحویل کافه دادید خسته نباشید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Aug
40
478
83
22
شهر دلتنگیام
نقد و بررسی رمان کوتاه گذرگاه وهم

"به نام خدا"

داستان از ابتدا با توصیف محیط و فضای خوبی شروع شد مخصوصا در توصیف حالات و احساسات شخصیت‌ها که نقش زیادی در پیش‌برد رمان دارد؛ از جمله نقاط قوت دیگر نوشته‌ و قلم نویسنده‌ی عزیز، انتخاب خوب اسامی شخصیت‌هاست به طوری که با نقش‌هایشان نیز صدق می‌کند و به خواننده اجازه‌ی ورود به فضای اصلی داستان را می‌دهد. همچنین، داستان بر اساس قوّه‌ی تخیل نویسنده نوشته شده که نشان دهنده اطلاعات وی درخصوص خون‌آشام‌ها و پری‌ها و... است که سبب پیشرفت روند داستان و نیز افزایش میل خواننده نسبت به نوشته شده است. مکالمات بین شخصیت‌ها و جملات استفاده شده درآن به نظر خودم کاملا کنترل شده و واقعی می‌باشد درحالی که قالب فانتزی داستان در همه حالت حفظ شده است. در کل داستان بسیار زیبایی‌ست که با قلم نویسنده‌ی عزیز کاملا ملموس شده و امیدوارم به همین روند ادامه پیدا کند البته هنوز هم جای برای گسترش زمینه تخیلی و فانتزی و صد البته ترسناک در داستان است.
"منکه از خوندنش لذ*ت بردم?"
۱۳۹۹/۱۱/۱۸
@monje
@Fatemeh_mgs
فاطمه مقدسی
گروه کتابخوان کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
1,788
14,701
168
سلام عرض می شه..
والا من تبحری تو خوندن رمان های فانتزی ندارم و هیچ ادعایی نمیتونم داشته باشم، چه در نوشتن چه در تحلیل کردن
لذا باید با توجه به اینکه بعضی از دوستان من کتاب هایشان فانتزی است و چاپ شده؛تا حدودی میتونم جسارت کنم و تحلیلم رو بنویسم...
طرز نوشتن نویسنده و خود رمان گذرگاه وهم من رو یاد ادبیات فانتزی خارجی میندازه...همان لوکیشن ها و همان نحو نگارش دیالوگ ها و منولوگ ها...
این رمان کوتاه رو اگه بخوام اصولی تر بیان و نقد کنم:
1-حالات شخصیت ها ملموس بود و به خوبی در ذهن پویا بود. از نظر من رمان فانتزی به شخصیت پردازی خوبش هست که این رمان خیلی خوب به این قسمت پرداخته بود...
2-موضوع به نظرم کمی تا قسمتی کلیشه ای بود...خون آشام و اینها...اما نویسنده ی زرنگ کسی است که دست رو موضوع تکراری بگذارد ولی پرداخت متفاوتی به عمل برساند...این یکی از پوئن های مثبت این رمان بود...چیزی که پیش بینی نمی شد و این من رو اقناع میکرد برای ادامه دادن رمان...
3-فضاسازی کلی بود و اوکی...راضی بودیم*- * جمع خانوادگی لیزا...ورود لانستوت...و غیره...همه ی اینا ها خیلی خوب چیده شده بود بازم احسنت به نویسنده
اما تنها چیزی که برای من مطلوب نبود...سنگین بودن نگارش بود...جملات سنگین و این جور چیز ها که منِ پانزده ساله باید چندبار بخوانم تا روان و کامل درک کنم اما به نظرم برای یک کتابخوان حرفه ای فانتزی این یک چیز مطلوب و پوئن مثبت است...
به عنوان ششمین یا هفتمین تجربه ی خوندن رمان فانتزی واقعا لذ*ت بردم...حال و هوای خاصی داشت...

برای نویسنده ی عزیز ارزوی سعادتمندی دارم: )
 
آخرین ویرایش:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Dec
53
287
53
سلام به نظر من عالی بود قواعد رو رعایت کرده بود واقعا خسته نباشید.ولی در کل عالیه و از هر کلمه به موقع استفاده کردی :aiwan_light_dance4:
موفق باشی
داستانت خیلی مخاطب رو جذب خودش میکنه و همون موضوع جذابش کرده
 
آخرین ویرایش:
سلام؛
اول از همه ترکیبی که برای اسم رمان به کار برده شده، از نظرِ من خیلی قشنگه.
شروعِ داستان حالتی داشت که به سرعت همه چیز رو برای مخاطب سرِ جاش می‌نشوند؛ منظورم اینه که اون حدِ فضاسازی سرجاش محکم نشسته بود تا خواننده بتونه خودش رو توی اون مکان تصور کنه و با خودِ داستان جلو بره.
و خب نمی‌دونم این راهکارِ والت دیزنیه یا عجایبِ داستان‌نویسی؛ ولی بعضی وقتا، بدونِ هیچ دلیلی از یه کارکترِ منفی بدمون میاد و لامصب از اسمش هم بدمون میاد ! یا اون شخصیت خوبه‌ی داستان اسمش یه جورِ خاصی مقدس میشه واسه آدم که ناخودآگاه روی اون اسم غیرت می‌کنیم. می‌دونم چیزی که دارم میگم نه اصولیه نه بر قاعده، ولی واقعاً خیلی برام دلنشین بود این یه نکته.
و موردِ سومِ قوتِ رمان، اون قسمتِ اطلاعات و تحقیق نویسنده‌ست که با عملکرد و پرداخت یکی شده؛ نویسنده تونسته هر دوی این دو آیتم رو به یک اندازه بالا بکشه و این به شدت نقطه‌ی قوت محکمیه. شاید مهم‌ترینشون حتی. و خوبیِ رمان این بود که داستان از کنترلِ نویسنده خارج نشده بود؛ همه چیز دستِ نویسنده‌ست و هیچ لغزشی توی متنِ رمان دیده نمیشه. از این جهت واقعاً واقعاً عالی عمل شده :..

تا همیشه برات آرزوی موفقیت دارم؛ همه چی عالیه ولی اسمِ رمان ... آخ که به مفهومش فکر میکنم قلبم می‌گیره []
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Sep
1,299
5,654
148
خلوچلستان
وضعیت پروفایل
وَ دَر نَهایَت این مَن هَستَم که غَرق دَر آرامِشَم اَما سیراب نیستَم و باز خواهان آنَم!
دیلام خسته نباشید میگم به نویسنده‌ی عزیز..?
خب بنده بایستی بگم که این رمان فوق‌العاده بود و این فوق‌العاده در جریان هستش~
و خب رمانتون از همون اولش آدم رو وارد خودش میکرد و ولش نمیکرد!
نکته‌ی سوم که بایستی بگم من این نوع نگارشش رو دوست داشتم.. از نوع نگارشی هستش که کمتر جذبش میشم ولی اگه جذبش بشم ولش نمیکنم &&
و این نکته هم گفتنش واجبه بنظرم..
-ای وهم و ترس که زاده‌ی ذهن ما هستی، من تو رو از بین خواهم برد! تو کسی نیستی که مانع ما بشی، دور شید!
این دیالوگ.. واقعاً عالی بود! به شخصه مو به تنم سیخ کرد و تحت تاثیرم قرار داد!
رمانتون محشر بود و موفق باشید عزیز?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا