تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد شورای رمان من دیابلو هستم| حدیث پور حسن کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع LuCifeR
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 287
  • پاسخ ها 1
وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
412
3,488
103
24
capture%D9%87%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%86-png.1443
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
May
412
3,488
103
24
به نام خالق قلم

نقد رمان من دیابلو هستم
نام رمان: دیابلو کلمه‌ای که معنی فارسیش میشه شی*طان و همین نام سبب میشه تا خواننده جذب رمان بشه. نامی که به خوبی با روند داستان تناسب داره و به زیبایی اون رو توصیف می‌کنه.

جلد: چه تناسب زیبایی برقرار بود بین جلد و خلاصه. مخصوصا قسمتی که درباره قاچاق دخترها بود اما روشن بودن جلد چندان جالب نبود و با ژانر عاشقانه تناسب نداشت و تنها برداشتی که از جلد میشه داشت همون مفهوم شیطانه.

خلاصه: معیار یک خلاصۀ استاندارد رو داشت. از خلافکار بودن شروع شد تا ساخته شدن دیابلو و نهایت دختری که ادامه داستان رو رقم می‌زنه. جامع بود و وقایع رو لو نداده بود.

ژانر: معمایی و عاشقانه از روندِ داستان تا اینجا هم مشخصه. پلیسی ژانریه که برای فیلم متداوله و استفاده میشه اما توی رمان چندان مورد استفاده قرار نمیگیره. بهتره جنایی یا کارآگاهی جایگزینش بشه.

مقدمه:
تلخیِ زندگی فرزان رو توی همین دو جملۀ آغازی میشه مشاهده کرد. شروع خوبی داشت.
روندِ معرفی داخل مقدمه اصلا جالب نیست. درسته داره سیر داستان رو نشون میده اما بازهم جایگاهی در مقدمه نداره.
ضربۀ نهایی رو قسمت پایانی میزد به خواننده. بهترین جملۀ مقدمه همین جملۀ انتهاییش بود.

شروع: جملات اول شروع من رو به این سمت سوق برد که اگرچه ایده جالب و جدیده اما قراره شاهد یک شروع کلیشه‌ای باشم. جملات اول چندان جالب نبود به خصوص اینکه لحن هم محاوره بود بر این تفکر دامن میزد اما با رفتن به اتاقِ مدیر این طرز تفکر عوض شد.

سیر: اوایل داستان روند تندی داره. شروع جالبی داشت اما سریع به اصل موضوع پرداخته بود یکم فضاسازی میتونست این روند تند سیر رو کاهش بده که متاسفانه دیابلو فاقد این ویژگی بود.

توصیف چهره: خوب بود از همون ابتدای داستان چهره شخصیت ها تصور میشن و تمایزشون با سایر افراد نشون داده میشه مثل چشم و موهای مجعد و ...

توصیف مکان: متاسفانه هیچ مکانی داخل رمان توصیف نشده بود فقط حرکات دیابلو توصیف میشد. سیگار کشیدن، نو‌شیدنی خو*ردن و... . فضاسازی نه تنها به حرفه ای تر شدن رمان کمک میکنه بلکه از اون جایی که رمانت سیر تندی داره فضاسازی میتونه تندی سیر رو کمتر کنه. من به عنوان خواننده نمی دونستم خونه ها و عمارت ها چه شکلین.

توصیف حالات: حالات شخصیت‌ها به تصویر کشیده شده بود اما مشکلی که داشت یک نواخت بودن حالات بود. تکرار دائم پوزخند برای فرزان یک روند یک نواخت نسبت به حالات ایجاد کرده بود.

عواطف و احساسات: هر رمانی متناسب با پی رنگ و ساختمانی که داره باید عواطف داخلش گنجانده بشه. داخل رمان دیابلو عواطف چندانی وجود نداشت اما همین مقدار کاملا مناسبِ سبک رمان و ویژگی شخصیت اصلی بود. از اینکه در نوشتنِ عواطف افراط نشده بود واقعا یک نکتبه مثبت باید به شمارش اورد.

شخصیت پردازی: شخصیت فرزان رو دوست داشتم. غرور داشتنش از سر پولدار بودن یا قصد شخصیت دختر داستان نبود؛ غرورش منطق داشت؛ آدم بد بودنش منشا داشت و این پا گذاشتن توی عرصه روان شناسی بود. پیشینه‌ای که فرزان رو به دیابلو تبدیل کرده بود کاملا جالب بود و منطقی.
آنا شخصیتی بود که نسبت به کاری که داشت یه شخصیت لوسی رو داشت. مونولوگ‌ها متناسب با شخصیت با جذبۀ آنا نبود.
پترو. جذبه ای رو که باید چندان نداشت. درسته فرزان به چشمِ پسرش بود اما رییس بود و باید حداقل به اندازۀ فرزان داخل دیالوگ ها جذبه اش رو نشون میدادی.

دیالوگ و مونولوگ: با توجه به اینکه رمان توی ژانر معمایی و جنایی سرچ میکنه مونولوگ ها تا حدودی سطحی هستن و حس جنایی رو به مخاطب منتقل نمی کنن. اگه توی انتقال احساسات قوی نبودی بدون شک این رمان نمی تونست جایگاه خوبی داشته باشه. علت سطحی بودن مونولوگ تکرارِ یکنواخت حرکات شخصیته بدون هیچ فضاسازی. در واقع به شدت خشکه مونولوگ. شخصیت اصلی دائم پوزخند میزنه وهمین تکرارِ یکنواخت بخشی از مونولوگ هست.

بافت و زاویه دید: بافت داستان محاوره هست اما متاسفانه این محاوره در سرتاسر داستان رعایت نشده و بعضی وقتا حرف های اضافه یا فعل ها تبدیل به کتابی میشن.

به چشم‌هایش نگاه کردم و او را انتخاب کردم.
زاویه دید اول شخص بود اوایل داستان به خوبی ازش بهره برده بودی اما چرخش راوی از ارزش داستان کم کرده بود. اینکه داستان دائم از فرزان بچرخه به آنا و بالعکس جذابیت داستان رو کم میکنه. اگه قرار به چرخش راوی هست بهتره از سوم شخص استفاده بشه و یا برای بیان احساسات شخصیت های دیگه از نوع پوشش یا حالت صورت استفاده کرد


اشکالات نگارشی: زمان فعل رمان باید منسجم باشه و وجود حتی یک فعل به زمان دیگه هم این انسجام رو از بین میبره. در رمان من دیابلو هستم چند مورد چرخش افعال به چشم میخورد.
زیر دوش وایستاده بودم و سرم رو روی دیوار گذاشتم. خاطراتم به ذهنم هجوم اورده بودند. زندگی مزخرف من به خاطر اون شب هست.
تمام کلماتی که در دایرۀ ادبیات فارسی هستند برای پیوستن به ضمیر سوم شخص مفرد یا جمع نیازی نیست الف بگیرن فقط بعضی کلمات خاص.

همه‌شون

توجهم
راننده‌تم
غلط نگارشی هم چند مورد در داستان وجود داشت.
برگزار
بیچاره

بدون ماسک عجب جیگری بود.

علائم نگارشی: برای جدا کردن دیالوگ ها از یکدیگر بهتره از علامت خط تیره استفاده کنی نه دایره.

- کی میرسن؟

- امشب.


ایده: ترکیب معمایی و عاشقانه چیزیه که توی رمان های امروزی زیاد به چشم میخوره اما ایده تو جالب بود و من رو جذب کرد تا دنبالش کنم.

پی رنگ: چینش پارت ها کنار هم نشون دهندۀ یک پی رنگ منظم اما شتاب زده هست. پی رنگ نوشته شده اما هدف صرفا به تصویر اوردن همان پی رنگه بدون جذابیت پارت از نظرِ فضاسازی و توصیف‌های گذرا. اگه روی این موارد کار بشه بدون شک پی رنگ داستان عالی و بدون نقص میشه.

تم: داستان روندی ترکیبی از عشق و جنایته که این یک نکتۀ مثبت به شمار میاد. در اواسط داستان این رگه‌های عشق به تدریج زیاد میشه که با توجه به اون تم جنایی داستان بهتره تو همون روندِ متوسط باقی بمونه.

باورپذیری: باور پذیری رمان خوب بود و مشکلی نداشت اما فقط یک نکته هست که به عنوان پیشنهاد مطرحش می‌کنم. داریم توی ایران کسانی که بور باشن و چشم آبی و سبز اما توی رمان بهتره از هم تفکیک داده بشن. شرقی بودن ایرانی‌ها اونا رو تبدیل به چشم قهوه‌ای و مشکی کرده. اصلا ایراد نیست وجودِ چشم‌های آبی و سبز و طوسی توی رمان اما وقتی فرزان که یه دو رگه اس چشم هاش به مادرش میره بهتره چشم های آنا که ایرانیه شرقی باشه. تاکید میکنم ایراد به هیچ عنوان نیست فقط برای تفکیک ظاهر شخصیتا گفتم.

امیدواریم نقدما کمکی به عالی‌تر شدن قلم شما نویسندۀ عزیز بکنه.
|تیم نقد|

منتقد

@paradox
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا