تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد کاربران نقد فیلمنامه مسئولیت رهاشده | تمنای واژگان

مدیر هماهنگی
عضو کادر مدیریت
مدیریت هماهنگی
مدیر ارشد
همیار مدیر
نویسنده رسمی
مدرس انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
‌‌


•●◇| به نام آنکه جز او، همه ناقص‌الخلقه‌ایم |◇●•
‌‌


نام اثر:
مسئولیت رهاشده

نویسنده: تمنای واژگان

ژانر: اجتماعی، عاشقانه

لاگ لاین:

لیلا دختری‌ست که والدینش شاغل‌اند و نیازهای عاطفی‌اش را فراموش کرده‌اند!

سیناپس:

داستان درباره‌ دختری شانزده ساله می‌باشد که والدینش هر دو شاغل هستند. پدر و مادر دختر، به واسطه‌ی شغلی که به آن مشغول‌اند، زیاد به منزل رفت و آمد ندارند؛ بنابراین دخترک تقریبا همیشه تنهاست. والدین‌اش زیاد به فکر نیازهای عاطفی‌اش نیستند و همین باعث می‌شود که این نوجوان، دچار کمبود عاطفه و مشکلاتی شود!
‌‌


لینک اثر:

‌‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
▪️سردبیر روزنامه ربلز▪️
نویسنده
شاعر انجمن
مدرس انجمن
سـر‌دبیر انجمن
منتقد انجمن
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Nov
875
5,032
118
« لـبِ شَط »
وضعیت پروفایل
[وضعیت خاصی ندارم.]
درود.

عنوان اثر کلیشه‌ای نبود، ترکیبی نو بود اما جذابیت خاصی نیز در ذهن مخاطب ایجاد نمی‌کرد. ارتباط عنوان با ایده و ژانر فیلم‌نامه کاملاً مشهود بود.
در بحث ژانر، ژانر انتخابی شما کاملا با ایده، خلاصه و عنوان مطابقت داشت. فی‌الواقع اجتماعی ژانر غالب اثر شما بود، که با اتفاقاتی که در طول فیلم‌نامه برای لیلا افتاد ( فریب خو*ردن توسط فردی که به تازگی او را شناخته و از سر تنهایی با او ارتباط گرفته ) کاملا با ژانرها هم‌خونی داشت.
خلاصه اثر استاندارد، خلاصه‌وار و جامع نوشته شده بود و هم‌چنین با عنوان، ایده و ژانر ارتباط داشت. ابهام داشت و خواننده را مشتاق خواندن اثر می‌کرد گرچه میشد میزان ابهام آن را بیشتر کرد و کشش بیشتری در مخاطب ایجاد کرد.

نقد و بررسی بدنه‌ی فیلم‌نامه:
نکته‌ی اولی که عرض می‌کنم،
شروع فیلم‌نامه است. شروع شما اصل مطلب را نشان می‌داد(مادر، چند روزی خانه نیامده و حتی وقتی برای جواب دادن به تلفن دخترش نداشت!) و مخاطب را به اتفاقات و مسیر داستان هل می‌داد، از این رو می‌شود گفت که خوب بود. حادثه‌ی محرک، همیشه جواب‌گوست اما دیالوگ‌ها، دیالوگ‌هایی نبود که از یک فرد ۱۶ ساله انتظار برود و اصلا در زندگی به کار برود، دیالوگ‌ها باید مبهم‌تر، روزمره‌تر و درکل واقعی‌تر نوشته می‌شدند که این هم برگشته به شخصیت‌پردازی‌ست، نکته‌ای که خیلی هم مهم است. شخصیت‌پردازی شما در متمایز بودن، نشان دادن اخلاقیات شخصیت در دیالوگ‌ها و... ضعیف بود. دیالوگ‌ها می‌توانستند بهتر باشند و بیش‌تر شخصیت تنها، کمبوددار و... لیلا را نشان بدهند.(از آن‌جایی که در مونولوگ فیلم‌نامه، نمی‌شود روی حالات درونی شخصیت مانور داد)
شخصیت شما هیچ کشمکش مشهودی نداشت، خیلی زودتر از حد معمول یک انسان تنها و کم سن و سال، به تماس یک فرد غریبه جواب داد که این قسمت از فیلم‌نامه بیش از اینکه تنهایی و کمبود عاطفی کرکترتان را نشان بدهد، غیرقابل باور بودن نوشته شما را نشان می‌داد.
شخصیت دوم شما بهتر بود، او با حرکتی که در میانه‌ی فیلم‌نامه انجام داد، فریب‌کار بودن و شک‌برانگیز بودن خود را نمایان کرد اما پس هدفش چه؟ هدف نیما چه بود؟ اگر سرگرمی و بازی با احساسات و... بود پس چرا محتاط‌تر رفتار نکرد؟ چرا همه‌چیز انقدر کم‌رنگ و سطحی پردازش شده بود؟
ایده‌ای که شما در دست داشتید، پتانسیل بالایی داشت و شما نویسنده‌ی عزیز کسی هستید که یک فیلم را خلق می‌کند و بقیه‌ی عوامل مانند بازیگران و... فقط اجرا کننده هستند!
و نیز نقد کوچک دیگر این‌که تعلیق‌های فیلم‌نامه کم بود، سعی کنید در مخاطب‌تان، احساسات بیشتری ایجاد کنید.
شما یک راوی هستید، داستان‌تان را پیچ و خم بدهید.
پایان‌تان، پندآموز بود و خوب اجرا شده بود، مادر و دختر به خوبی حرف زدند و هدف فیلم‌نامه را جمع‌بندی کردند.

موفق باشید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep
69
132
33
وقت بخیر
عنوان کامل گویای درون‌مایه و مضمون فیلم‌نامه است و فهمش بسیار آسان. اما به اندازه‌ای جذاب نیست که توجه مخاطب را جلب کند.
طرح کلی فیلم‌نامه جالب و نوست و خیلی بدان پرداخته نشده‌. البته نمی‌گویم که اولین کسی هستی که بدان پرداختی. اگر فیم سیزده را تماشا کرده باشید متوجه می‌شوید که مضمونی مشابه با فیلم‌نامه‌ی شما دارد، فرزندی که به خاطر کمبود توجه والدین دچار مشکل می‌شود.
شما خیلی خوب به موضوع نپرداختید. از نظر من چیزی که نوشتید قابلیت آن را نخواهد داشت که فیلمش ساخته شود.
شروع خوب بود. تنهایی و عدم توجه والدین به دختر را نشان دادید و را*بطه‌ی علت و معلولی به وجود آوردید. اما نتوانستید شخصیت‌پردازی خوبی داشته باشید.
در ابتدای سناریو حین تماس تلفنی لیلا به مادرش می‌گوید:« چند روزه از بیمارستان برنگشتی». این موضوع عقلانی به نظر نمی‌رسد. مادرش ربات نیست که چند روز در بیمارستان بماند. بیشترین زمانی که یک انسان شاید بتواند دوام بیاورد ۴۸ ساعت است. بهتر نبود که مادرش برای استراحت و تجدید قوا به منزل برمی‌گشت و تمام تایمی که خانه بود به خواب سپری می‌کرد؟
و همین‌طور عصبانیت لیلا هنگام مکالمه به نظرم بی مورد بود. این جور مواقع حس غم بهتر نیست؟ اگر من جای شما بودم عدم توجه و بی‌مسئولیتی والدین را در دیالوگ‌های فرزند نشان نمی‌دادم. چون کودکان و یا به طور کلی اشخاصی که آسیب می بینند خودشان متوجه نمی‌شوند. این آسیب‌ها در تصمیماتی که در طول زندگی می‌گیرند و خصوصیات اخلاقی و رفتار آن‌ها نمود می‌کند.
و در آخر این که بیشتر به دوستی او با نیما بپرداز. و مدت دوستی و ارتباطشان را بیشتر در نظر بگیر. طوری که لیلا واقعا شیفته‌ی او و از او سوء‌استفاده شده باشد. به‌طور مثال نیما به‌خاطر جا‌به‌جایی مواد مخ*در به او نزدیک شده و از او بدون اطلاعش برای ساقی‌گری استفاده می‌کرد. کمی پیچش و ماجراهای بیشتر وارد داستان شود فیلم‌نامه جذاب‌تر می‌گردد. از طرفی هم جای تعلیق در فیلم‌نامه بسیار خالیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برترین کتابخوان سال ۱۴۰۲
ویراستار انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
784
2,178
103
نپتون
فیلمنامه‌ی مسئولیت رها شده

اسم فیلمنامه مسئولیت رها شده است که از سه واژه تشکیل شده. کلیشه‌ای نیست و با ژانر اجتماعی، شروع داستان و میانه همخوانی داره ولی با ژانر عاشقانه مرتبط نیست و به اندازه‌ی کافی جذابیت نداره.
خواننده یا بیننده‌ در ابتدا با توجه به اسم فیلم یا فیلمنامه اون رو انتخاب و بعد با خوندن خلاصه قصد دیدن یا خوندنش رو میکنه اگه اسمی انتخاب کنی که با هر دو ژانر همخوانی داشته باشه و صد البته بسیار جذاب و کنجکاو کننده‌ باشه امتیاز فیلمنامه‌ت رو بالا میبره.

ژانرهای انتخابی اجتماعی و عاشقانه است که به خوبی در شروع و میانه دیده میشه اما ژانر عاشقانه در خلاصه و عنوان به چشم نمیخوره.
ژانر عاشقانه مثل عشق لیلا و نیما در میانه و اجتماعی هم کم محبتی خانواده لیلا نسبت به اون.

خلاصه‌ی فیلمنامه به صورت دو بخش بود
لاگ‌لاین: نوشتن پیرنگ یا اسکلت داستان در یک یا دو خط که شما در اینجا در مورد کم توجهی خانواده لیلا گفتید اما از ژانر عاشقانه چیزی به چشم نمی‌خورد و اما سیناپس: خلاصه‌ی کلی که شما باز هم در مورد کم عاطفه بودن خانواده لیلا نوشتید و متاسفانه اینجا هم حس و حال عاشقانه‌ای به چشم نمی‌خوره.

شروع خوب بود در همین ابتدا به موضوع اصلی پرداختین اما توصیفات یه خورده ضعیف بود یا میشه گفت کمی سیر فیلمنامه‌تون سریع هست حس آمیزی ضعیف بود به‌نظر من اگه از صحنه‌ی خیا*نت نیما شروع کنی خیلی جذاب‌تر می‌شد چون ببینده کنجکاو می‌شد بدونه قضیه چیه و بعد آشنایی‌شون رو مثلا موقع‌ای که غمگین از اون‌جا برمی‌گرده به یاد میاره یعنی یه جورایی فلش بک.

میانه‌ی رمان خوب بود اما همون‌طور که گفتم با سیر تند پیش می‌رید مثلا آشنایی لیلا و نیما رو می‌تونستید کمی طولانی‌تر و جذاب‌تر بنویسید نه اینکه سریع با یکی دو تا پیام دوست بشن و بعد دو هفته بگذره یا صحنه‌ی کافه رو جالب‌تر به نمایش بزارید عجله‌ایی نیست برای این‌که سریع به اوج داستان برید.

توصیفات نسبتاً خوب بود اما توصیف ظاهر کاراکتر جز یه مورد، توصیف حالات و رفتار کاراکتر، توصیف احساسات ضعیف بود مثلا می‌تونستی موقع دیدن نیما با یه دختر دیگه رو جذاب‌تر نمایش بدی و توصیف احساس رو افزایش بدی... .

دیالوگ‌ها محاوره‌ای و مونولوگ‌ها ادبی بودن و در طول داستان به‌ خوبی رعایت شده و استاندارد بود اما کمی دیالوگ‌ها غیر واقعی بودن مثلا موقع حرف زدن لیلا با نیما موقعی که متوجه‌ی خیا*نت شد و اونجا که مادرش میگه من خودمو اصلاح میکنم این قسمت‌ها نیاز به کمی ویرایش دارن.

پیرنگ اصلی شما در مورد دختری هست که مورد کم توجهی والدینش قرار گرفته و این موضوع باعث میشه تا سریع به یک پسر که قصد سوء استفاده از اون رو داشت اعتماد کنه.
در واقع پیرنگ داستان کلیشه‌ای است من دو رمان دیگه با همین پیرنگ خونده بودم اما شما نویسنده‌ی عزیز با استعداد خود روند فیلمنامه‌تون رو به گونه‌ای تغییر دادید که نسبت به اون رمان‌ها متفاوت و قشنگ‌تر شده.

ایرادات نگارشی نداشت

سخنی از منتقد:

دوست گلم من به عنوان یه خواننده یا فرض مثال بیننده فیلمنامه‌تون رو نقد کردم اما در کل می‌تونید با رعایت موضوعات گفته شده فیلمنامه‌ی قشنگتون رو جذاب‌تر بنویسی
به امید موفقیت💝
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر آزمایشی تالار نظارت رمان+گوینده آزمایشی
عضو کادر مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
شاعر انجمن
ناظر رمان
تیم تگ
منتقد انجمن
مقام‌دار آزمایشی
برترین‌ مقام‌دار سال
Oct
319
2,380
103
سلام‌ و‌ روز بخیر
در نقد فیلمنامه‌ در ابتدا هدف و انگیزه‌ی نویسنده مورد توجه قرار می‌گیرد؛ با توجه به عنوان فیلمنامه و‌مقدمه‌، می‌توان دریافت که هدف نویسنده بیان یکی از معضلات اجتماعی و خانوادگی بوده‌است. نویسنده بر مسئولیت پذیری والدین در قبال فرزندان خصوصا نوجوانان تاکید نموده و از این نظر باید پذیرفت که ما با اثری ارزشمند روبه‌رو هستیم. چه بسا دیده‌ام فیلم‌هایی با هزینه هنگفت و ظاهر پر زرق و برق ساخته می‌شوند اما در اصل هدف ارزشمندی را دنبال نمی‌کنند و حتی در‌پی ترویج ابتذال نیز می‌باشند.
بهتر بود در عنوان فیلمنامه از واژگان مترادف جذاب‌تری استفاده می‌شد؛ مثلا: رسالت از یاد رفته؛ یا معادل های دیگر...
در نقد فرم که در واقع چگونگی انتقال مفهوم مورد نظر و شامل تکنیک‌هایی از قبیل چگونگی حرکت دوربین، نورپردازی و صحنه‌ها می‌باشد ، نویسنده نسبتا خوب عمل کرده و مثلا با توصیف خانه‌ی فرو رفته در تاریکی و سکوت حس تنهایی را انتقال داده. البته در توصیف پوشش و چهره‌ها، می‌توانست دقیقتر باشد و مثلا با توصیف بیشتر چهره‌ی نیما؛ یک نوجوان بی‌قید و بند را به تصویر بکشد.‌مثلا وقتی نیما روی صندلی نشست؛ پوست تیره‌ی پاهایش از شلوار جین پاره‌ای که بر تن داشت؛ بدجور تو ذوق می‌زد. یا در توصیف دختر نوجوان ۱۶ ساله که می‌خواهد سر قرار برود، می‌توانستید با سخن گفتن راجب آرایش ناشیانه‌ی او؛ سادگی‌اش را به تصویر بکشد.
راجب حرکت دوربین جای کار بیشتری داشت و نویسنده می‌توانست صحنه‌ها را عمیق‌ و دقیق‌تر به تصویر بکشد.

در نقد محتوا که در واقع شامل انتقال معنا و مفهوم مورد نظر فیلمنامه می‌باشد، ما شاهد دیالوگ‌های صریح و‌مشخصی هستیم. در واقع هیچ دیالوگ بدون هدفی نمی‌بینیم. نویسنده با جملات خلاصه معنا و مفهوم را به راحتی به بیننده منتقل می‌کند. البته دیالوگ‌ها می‌توانستند با ظرافت بیشتر و هوشمندانه‌تر نوشته شود و در عین وضوح با کمی ابهام زیباتر باشند.زیرا امروزه ما با مخاطبان آگاه و زیرک رو‌به‌رو هستیم.

به طور کلی فیلمنامه مسئولیت رها شده ضمن پرداختن به موضوعی کلیشه‌ای، بسیار جمع‌و‌جور و مرتب نوشته شده بود و اینکه بتوانیم مخاطب را در چند پارت متوجه موضوع مورد نظر نماییم؛ خود امتیاز محسوب می‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا