به نام او که منقد اعمال ماست
عنوان دلنوشته:
عنوان دلنوشته باید همخوانی درست و منطقی با ژانر و محتوای دلنوشته داشته باشد و درنگاه اول هرچند کم و ناچیز باید موضوعی از دلنوشته در ذهن خواننده شکل بگیره
که در نگاه اول چی میشه فهمید و همین سازگاری با محتوا و ژانر، یک پوئن اصلی و مثبت است.
همچنین عنوان باید از لحاظ اندازه بررسی شود، عنوان های بلند و جملهای معمولا عناوین مناسبی نیستند و زود از یاد ها میروند. عنوان به علاوهی کوتاه بودن، باید جذاب و گیرا نیز باشد.
عنوان این دلنوشته با محتوا و ژانر هماهنگ بود و بدور از کلیشه بود و از لحاظ تعداد هم استاندارد بود.
مقدمه دلنوشته:
مقدمهی یک دلنوشته؛ باید جمع بندیای کوتاه و مختصر از کل دلنوشته باشد و به خواننده بگوید که در طول دلنوشته با چه چیز هایی مواجه میشود. یعنی مقدمه باید حس و حال نویسنده و دلنوشته را به خواننده انتقال دهد. اینکه ما بیایم برای دلنوشته مقدمه ای بنویسیم که هیچ ربطی به محتوای آن ندارد و خبری کلی از دلنوشته به ما نمیدهد از جذابیت موضوع میکاهد و پوئنی منفی به شمار میرود.
مقدمه کوتاه و مرتبط بود و با عنوان و محتوا داشت
اما بین ۵ تا ۱۰ خط اندازه استاندارد برای مقدمه هست
ژانر دلنوشته :
ژانر به درستی انتخاب شده بود
جلد دلنوشته:
باید مرتبط با ژانر باشه
یعنی اگر تراژدی داره داخل خودش بهتره از رنگهای شاد پرهیز بشه
بیشتر واز رنگهای تیره استفاده بشه
و اینکه با دیدن عکس انتخابی اولین چیزی که به ذهن میرسه عاشقانه مثبت است نه عاشقانه منفی یعنی جدایی و دوری و ...
اثر دارای جلد متناسب با عنوان و محتوا نبود.
کمیت و کیفیت کاربرد آرایه های ادبی:
در یک نوشتهی احساسی، میزان و چگونگی استفاده از آرایه ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. یعنی یک دلنوشته باید با تشبیه، تضاد، جان بخشی، مجاز، استعاره و.... همراه باشد و این آرایه ها میتوانند همراه و راغب های خوبی برای ادامهی خواندن باشند. پس استفاده از آرایه های و کیفیت و کمیت آن، یک پوئن مثبت برای نویسنده و تعیین سطح قلم او است .
بهتره بیشتر به ارایهها پرداخته بشه و همراه با توصیفات بیشتر بکار بره مثلا
نگاهم به چشمان زمرد او خیره بود
بهتر بود نوشته شود
نگاهم به چشمان زمرد گونه او گره خورده بود.
از این قبیل موارد در دلنوشته مذکور به فور یافت میشد.
محتوا:
محتوای پارت های یک دلنوشته، میتوانند بزرگترین و اصلی ترین راغب ها برای ترغیب خواننده به خواندن دلنوشته باشند. متحوای پارت باید دارای آرایه های ادبی، هدف سازی و موضوع جالب باشد و حس نویسنده را به خواننده منتقل کند. وقتی خواننده از خواندن پا*رتی از یک دلنوشتهی غمگین؛ غم را حس کند، میتوان گفت محتوای آن دلنوشته از سطح خوبی برخوردا هستند. که البته باید این انتقال حس و حال در همه پارت ها مشاهده شود.
متأسفانه موضوع و محتوا کلیشه ای بود و موضوع جذاب نبود در این زمینه آثار زیادی وجود دارد از نویسندگانی چون محمود درویش آقای فاضل نظری و....
که موضوع عاشقانه را با آرایه های متناسب بسیار زیبا نگارش کرده اند
نویسنده محترم میتوانند به سطح قلم خوبی که دارند با کمی تمرین کنند و به سطحی بسیار خوبی برسند.
اندازهی هر پارت از دلنوشته:
اندازهی پارت های یک دلنوشته یکی از مهمترین رکن ها برای تعیین سطح قلم آن دلنوشته است. اندازهی پارت ها باید نرمال باشد. یعنی نه آنقدر زیاد که خواننده را در نیمهی راه از خواندن ادامهی آن خسته کند و نه آنقدر کم که خواننده حتی حس نوشته را درک نکند. محتوای نرمال یک پارت از دلنوشته حداقل باید سه خط باشد تا در هنگام صوتی شدن آن دلنوشته هم مشکلی به وجود نیاید. پس، اصلی ترین ملاک برای نقد اندازهی محتوای یک پارت از دلنوشته را، میزان انتقال حس آن نوشته است که مشخص میکند نوشته در چه سطحی قرار دارد.
اندازه پارت های دلنوشته مذکور متناسب بود.
علائم نگارشی:
علائم نگارشی خوب بود اما مشکلات نوشتاری وجود داشت مثلا
در پایان جملات فعل وجود نداشت یا به قرینه حذف نشده بود
تنهاییِ که با وجودت برایم پر میشود، عشقی که وجود تورا میخواهد، برایت تنگ میشود این دلِ من.
تنهاییِ که با وجودت برایم پر میشود، عشقی که وجود تورا میخواهد، این دل من برایت تنگ میشود .
زاویه دید:
از مهمترین ارکان تعیین سطح قلم یک نویسنده زاویه دید آن نویسنده در نوشتن است. یعنی نویسنده از دید اول شخص آن نوشته را نوشته یا از دید سوم شخص! اگر از دید اول شخص نوشته شده باید به خوبی این موضوع بیان شود و سبب سردرگمی خواننده نوشته. البته در نوشتن دلنوشته، بیان محتوا از زبان اول شخص جذاب تر است! زاویه دید این دلنوشته اول شخص بود.