به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

فک کنم تیر میخوردم ( نمیمُردم البته) تا الا اوکی شده بودم و خوب شده بود ؛ از چهارشنبه تا الا همش درد ، به این فک میکنم که گفتش اون یکی دندون عقلت هم باید بکشی و نیمه نهانه ؛ کل دنیا رو سرم خر*اب میشه :facepalm: کل درد های جسمانی که تا 25 سالگی کشیدم یه طرف ؛ این 4 5 روز یه طرف_-

تغییرات آدما ؛ این همه تغییر ؛ یهوویی اونم ؛نمیفهمم که چی میشه انقد ساده و راحت تغییر میکنن آدمای این دوره ؛ یه روز عزیز ترینشونی ممکنه یه ساعت بعدش آدمی باشی که میزارنت از زندگیشون کنار به راحتی
 
تفاوت بین واقعیت و خیال واقعا خیلی زیادیه
متاسفانه به تازگی این موضوع رو متوجه شدم:facepalm:
 
چرا باید پس از هر سختی آسایش و بعد از هر آسایشی سختی باشه؟ 2-28-
 
چرا باید پس از هر سختی آسایش و بعد از هر آسایشی سختی باشه؟ 2-28-
همچنان هضم این موضوع سخته :facepalm:

این ناهمواری ها با وجود آدم های سمی خیلی بیشتر تو ذوق می زنن2-28-
 
خدایاااا
مگه من بچه فامیل آروم و مظلومی نبودم؟ :facepalm:
این چه بچه هایی ان آخهههههه 10t_:(
من چرا بازم مظلومم؟

اما اینکه بهش گفتم گوش ت رو سوراخ کردم و دو دقیقه کنار آینه بود که مطمئن بشه گوشش سالمه دلمو خنک کرد:sisi1
 
اینایی که به هم میگن و پست بازی میکنن با مضمون های فوق عشقی،و ادعا دارن و داشتن که ما نمیتونم و نتونستیم مال هم باشیم اما هرجا که بری با هرکی باشی عاشقت میمونم و... فازشون چیه؟؟؟
:)))))

اصلا اون خواننده هایی که میان این شعرا رو میخونن یا اون شاعرایی که میسُرایند این مضمونُ، اینا چی زدن ؟؟؟
17t_:(

بعد اگه واقعا اینه چرا دارن با یکی دیگه زندگی میکنن ؟؟!!این همه فیلم بازی کردن به این قشنگی اصلا خارق‌العاده است!!!!چجوریه قضیه؟!
اصلا دیگه حتی ی ذره به هیچ زبان و عمل و هیچی اعتماد ندارم و نخواهم کرد از وقتی دیدم اکثر آدما بچه سال و بزرگسال با اون آهنگ شروین که میگه برو با اون چشماتُ ببند فکر کن منم،فاز غم و اندوه میگیرن!!!

شتتتتت
وات دِ فااااا*
3t_:(
 
چرا به اندازه ی بی نهایت تنبلم؟ 2-28-
 
جدیدا به ازدواج خیلی فکر میکنم .
و یه چیزی مثل خوره ذهنمو درگیر کرده
اونم اینکه کسی چشمش به تو یا همسرت باشه ، خوشبخت نمیشی.
حتی اگه حسی به طرفم نداشته باشی .
حداقل از جانب خودم میخوام مطمئن شم چشمی دیگه دنبالم نیست .
دلم نمیخواد کسی که‌کوچکترین حسی ندارم بهش ، بهم ابراز علاقه کنه یا حسی داشته باشه .
البته‌ما مسئول احساسات بقیه نیستیم . ولی بازم اگرم کوچکترین مسئولیتی باشه مبخوام درست انجام بدم .

این یه طرف قضیه است . طرف مهم تر حس و علاقه خودته . اگر به شخصی حس داری باید تموم شه .
تا مووآن نکنی وارد یه را*بطه جدی نمیتونی بشی .
متاسفانه درگیرم ، درگیر زیاد . اینطوری نبودم ، بهتر بودم یه جرقه نا به جایی خورد و دوباره تمام احساسات قدیمی برگشت. نبودن اون آدم فرصتیه برای فراموش کردن دوباره . سخته ولی میتونم . یه بار تونستم اینبار قوی تر .. امیدوارم .
 
به خستگی بعد از مسافرت
البته مسافرت که نمیشه گفت =|...
+
به طوطیمون که یه روز یه کلمه میگه و تا روز بعد روزه سکوت میگیره 4t_:(
+
به اون مرده از فامیلای شوهر آبجیم که خیلی آدم بی‌شرفیه:/ اصن یاد کاراش میوفتم دلم میخواد بمیرم
+
به بنده خدایی که بعد چهار روز نیومد یه حالی ازم بپرسه
+
به مامانم که دوست داره بره کربلا ولی بخاطر من نمیره
(اومدم یه چیزی بنویسم صد تا چیز دیگه اومد تو ذهنم)
 
یه سریا انقد تملق تو کارشون و ارتباطاتشون میبرن ادم فکر میکنه رباتی چیزین =)))))
 
به اینکه چقدر سخته آدمی که همه جونت بوده باهات غریبه بشه، چون زیادی خوب بودی براش:)
برای هزارمین بار صدتو واسه هیچکسی نذار:)
 
به اینکه چقد این کاچی شیرین بود و ته گلوم میسوزه...
اینکه زیر پای مادر عجب فیلم باحالیه...
اینکه عجیب زندگی میکنه تو پاچمون و مام یواش یواش قبول میکنیم همه چی
 
صدای قرآن مامانم میاد . باز ختم قرآنش مونده با تند خوانی داره تمومش میکنه .
خیلی اتفاقی یه عکسیو دیدم که ..
فهمیدم نامزد کرده !
یه حس عجیبی دارم ، هم خوشحالم هم ناراحت ، و یه سری قیاس باطل ..
بالاخره اولین تجربم با این آدم بوده ! طبیعیه این حس ها باشه .
امیدوارم دختر رو خوشبخت کنه واقعا !

بالاخره جرقه خورد تو مغزم . دلیل این همه نبودنا فقط همین میتونه باشه .

پیامامو پاک کردم . مزاحمم . آدم مزاحم هم فقط باید بره .

اینجور وقتا ساکت میشم
و یه قدرت ماورایی پیدا میکنم یجوری که میتونم از تهرانپارس تا خود آزادی پیاده برم بیام
یا کل خونه رو بریزم بهم و تمیز کنم و دسته گل تحویل بدم
یا تمام فرش های خونه رو بندازم بشورم
پس بهتره استفاده کنم پروژه هامو تموم کنم حداقل ! البته نه پروژه هام قراره منو یاد ... بندازه .
برم راه برم ؟ کاش سارا پیشم بود ، کاش ..
 
عقب
بالا